اعضای
اسرار آمیز مورچگان
مورچگانی
که در سطح زمین در جوش و جنبشند و جثه های کوچک آنها در زیر قدمهای ما در هم شکسته
و خرد می شود دارای خلقت اسرار آمیزی است ، اینها به اندازه ای قوی هستند که چند
برابر خودرا به آسانی حمل ونقل می کند ،به قدری چابک اند که با کمال سهولت از
دیوارهای عمودی و تنه های پر پیچ وخم درختان بالا می روند برای آنها از نظر
راهپیمایی ، سقفی که در بالای سرما است یا زمینی که در زیر پای ما قرار گرفته
یکسان است در مقابل مشکلات و عوامل مرگ مقاومت عجیبی دارند اینها برای خود شهر می
سازند ، جاده می کشند ، نقب می زنند ، انبار غله بنا می کنند ، باغ و پالیز می
پرورند ، نساجی و کشاورزی می کنند ، ارتشهای مجهز و منظمی دارند ، حتی دارای
تفریحات و مسابقات ورزشی هستند و بالاخره دارای تمدن شگفت انگیز و احساسات و غرائز
حیرت انگیز می باشند که قبل از شرح این موضوع اسراری که در پیکر این حیوان وجود
دارد مورد بحث قرار می گیرد :
بدن
مورچه از سه بخش اصلی : سر ، سینه ، شکم تشکیل یافته است . در ناحیه سر یک سلسله
اعضاء حساس مانند مغز که مرکز احساسات است و چشمها و شاخکها و دهان قرار گرفته است
.
مورچه از لحاظ چشم با حیوانات بزرگ تفاوت بسیار
روشنی دارد زیرا اولا دارای پنج چشم است که سه تا از آنها روی پیشانی و دو تا در
طرفین سر واقع گردیده است و ثانیا چشمهایی که در طرفین سر واقع شده است چشم مرکب
است که هریک از آنها از دویست الی چهار صد چشم ترکیب یافته است که مورچه به کمک
آنها به آسانی می تواند در یک لحظه تصویر های متعددی از جهت مقابل و اطراف خود به
مخزن تصاویر یعنی مغز خود تحویل دهد. اگر توجه و دقت کنیم در این که هریک از طبقات
منظم و محیطهای شفافی که نوررا از خود عبور می دهد و برای انعکاس آماده می سازد و
رشته های بسیار لطیف و باریک اعصابی که آنهارا با مغز مربوط می نماید ، ساخته شده
است ، آن وقت به خلقت مرموز این حشره کوچک و دقت صنع پروردگار جهان بهتر پی می بریم
.
دهان مورچه دارای آرواره های نیرومندی است که به
وسیله آنها دانه های خشک را خرد می کند و بارهای سنگین را روی زمین می کشد و به
لانه می رساند دهان اغلب آنها نقش یک سلاح دفاعی را ایفا می کند به طوری که به
وسیله دهان خود گاز می گیرند و آب دهانشان مانند آب دهان زنبور با زهر مخصوصی
آغشته است و جای گزیده آنها ورم می کند و درد نسبتا فراوانی دارد .
شاخکهای
مورچه یکی از اعضاء حساس به شمار می رود و در زندگی آنها دارای موقعیت مهمی است
زیرا اولا وسیله استشمام بوهاست یکی از دانشمندان در این زمینه می گوید : شاخکها
به چندین بند تقسیم می شوند و هفت بند آخر این عضو مرکز حس شامه است و هریک از این
بند ها مخصوص استشمام یک نوع رایحه است مثلا بوی منزل به وسیله بند آخر استشمام می
شود و بوی کارگران خانواده به وسیله بند ماقبل آخر و بوی رد عبور مورچگان دیگر که
روی زمین در مسیر خود باقی می گذارند به وسیله بند سوم !
وقتی
که آخرین بند این عضو را قطع کنند مورچه دیگر نمی تواند منزل خود را پیدا کند و در
نتیجه وارد خانه دیگری می شود و مورد حمله و هجوم قرار می گیرد . و وقتی که بند
مخصوص استشمام بوی رد عبور مورچگان را قطع نمایند دیگر نمی تواند رفیقان خودرا
پیدا کند و سرگردان می شود !
در
یکی از بندها حس بوییدن "ملکه " متمرکز شده به طوری که اگر آن را قطع
کنند دیگر مورچه قادر نیست که وجود ملکه را احساس کند و پس از آن هیچ توجه ای به
ملکه ندارد .
یکی
دیگر از بند ها مخصوص تشخیص دوست و دشمن است و اگر آن را قطع نمایند دیگر این حیوان
دوست را از دشمن تشخیص نمی دهد .
در
نتیجه از محبت دوستان برخوردار نمی شود و گرفتار جفای دشمنان می گردد . بوی منزل و
مسکن به نوبه خود به چند بوی دیگر تقسیم می شود و بدان وسیله مورچه هر یک از اعضای
خانه را می شناسد .
هر چند
در میان مورچه شناسان این مطلب مسلم نشده است که مرکز حس شامه منحصرا شاخکها باشد
و برخی معتقدند که این حس در تمام بدن متفرق شده است ولی بدون تردید شاخکها در
تشخیص بو دخالت بزرگی دارند .
علاوه
بر این ، شاخکها به وسیله صحبت کردن مورچه ها نیز می باشد همه دیده ایم که در خارج
لانه هر وقت دو مورچه به یکدیگر می رسند شاخکهای خود را به می زنند و مثل این است که
با هم صحبت می نمایند بدون تردید مطالعه وضع زندگی مورچه نشان می دهد که شاخکها
وسیله ادای مقاصد درونی آنهاست .
باید
توجه داشت که مورچگان علاوه بر شاخکها ، برای صحبت کردن و تفاهم کردن با هم وسیله
دیگری نیز دارند زیرا وقتی که شهر مورد حمله قرار می گیرد و یا واقعه غیر منتظره
ای رخ می دهد مورچگان چنان با سرعت از خطر مطلع می شوند که ناچار باید قبول کرد که
این اعلام خطر به وسیله دیگری غیر از تماس شاخکها به عمل می آید و شاید امواجی که
ما هنوز پی نبرده ایم استفاده می نمایند . شاخکها در همه مورچگان یکسان نیست بعضی
از کارگرها از روزی که به این جهان چشم می گشایند برحسب کاری که باید انجام دهند
دارای شاخکهای مخصوصی هستند شاخکهای آنها به نیزه یا اره یا پتک آهنگران شباهت
دارد و به مصرف خرد کردن و خمیر کردن می رسد سربازان عموما دارای شاخکهای برنده
و تیزی هستند که گاهی طول آنها چهار پنج برابر شاخکهای دیگران است و به وسیله این
شاخکهای مهیب حریف خود را به قتل می رساند یا مجروح می سازند بطورکلی شاخکها برای
مورچگان جنگی نقش یک سلاح کامل را ایفا می کند و آنها را هر چند وقت یک مرتبه آنرا
صیقل می دهند و تیز می کنند .
بعضی
از مورچه ها دارای شاخکهای فنری هستند که وقتی آن را روی زمین می گذارند و فشار می
دهند چندین سانتی متر ــ گاهی نیم متر ــ مورچه های صحرا که باید زیاد شن و خاک را
به هم بزنند شاخکهایی دارند که مثل بیل و یا قاشق های بزرگ است .
قسمت
دوم بدن مورچه (سینه )
دومین
بخش پیکر مورچه سینه است . سینه نسبتا کوچک مورچه بعداز سر حساس ترین قسمت بدن
بشمار می رود . در این قسمت عضلات و اعصابی مثل رشته کابل بهم پیچیده و همین عضلات
پولادین است که آن را این اندازه نیرومند و فعال و چابک ساخته است . پاهای ششگانه
آن که می تواند به سرعت و سهولت در فراز ونشیب راهپیمایی کند ، به این قسمت اتصال
دارد .
قسمت
سوم بدن مورچه (شکـــم)
مورچه
دارای شکم نسبتا بزرگی است که مرکز جهاز هاضمه است ، دستگاه هاضمه این حشره به
اندازه ای نیرومند است که تمام غذاهارا جذب می کند . علاوه براین در شکم این حیوان
کیسه ای است که در میان مواد غذایی و احیانا زهر مخصوصی قرار داده شده است در مورد
احتیاج مورد استفاده واقع می گردد .
بالهای
مورچگان
باید
دانست که در اجتماع مورچگان فقط دو طبقه دارای بال می باشند ( اجتماع مورچه دارای
چهار طبقه است : نر ، ماده ،ارتش ،کار گر)
یکی
مورچه های ماده که باید بارور شوند و شالوده اجتماع جدیدی را بریزند و دیگر مورچه
های نر که عامل تلقیح ماده ها هستند و چون آمیزش مورچه مانند زنبور عسل باید درفضا
هنگام پرواز صورت بگیرد لذا کمی قبل از دوران آمیزش بالها در طبقه نرو ماده پدیدار
می شود و پس از انجام آمیزش فرو می ریزد .
شهر پر اسرار مورچگان
شهر
مورچگان هرچند در شکوه و زیبایی به پایه شهر زنبور عسل نمی رسد اما در عین حال شهر
جالب و اسرار آمیزی است شهرهای انواع زنبور عسل از لحاظ شکل و اسلوب ساختمان به
یکدیگر شباهت دارد ولی مورچه ها که متجاوز از هفت هزار نوع نژاد مختلف می باشند هر
نوعی لانه خود را با اسلوب و شکل مخصوصی بنا می کنند بطور کلی شهرهای اغلب مورچه ها
زیر زمینی است و آنرا در اعماق نزدیک به سطح زمین بطور افقی می سازند . این شهر
اسرار آمیز که دارای کوچه ها و چهار راهها و خیابانها و میدانهای منظم و جالبی است
.
اولا
سعی می شود در نقطه ای ساخته که تاحدی مرتفع بوده از خطر سیل و جریان سیل و آب
محفوظ باشد .
ثانیا
مدخل شهر مورچه ها معمولا پنهان است به علاوه راهی که مدخل را به شهر مربوط می
سازد مستقیم نیست تا دشمن به آسانی به این شهر پر اسرار راه پیدا نکند .
ثالثا
دارای طبقات مختلفی است و هر طبقه مخصوص و مناسب یک کار گر است و به همین جهت درجه
حرارت هریک از این طبقات با دیگری فرق دارد بطور کلی هوای شهر مورچه نسبت به اطراف
گرمتر است مگر در فصل تابستان که هوای آن خنک تر می شود و این خنکی هوا مربوط به
اعماق زمین نیست بلکه مربوط به خود مورچه ها می باشد ، همانطور که زنبور عسل هوای
کندو را باپر زدنهای مخصوص منظم می کند مورچه هم با فعالیت هایی که هنوز برای ما
نامعلوم است شهرخود را گرم یا سرد می کند .
تعداد
طبقات لانه به سی ، چهل می رسد و هر طبقه ای تقریبا پنج میلیمتر ارتفاع داشته و
قطر دیوارها در حدود یک میلیمتر است .
رابعا
در هر طبقه ای راهروها و تالار ها و سردابها و خانه هایی است که بعضی از آنها
انبار ذخیره اشیاء معینی است یا برای اجرای کارهایی مخصوصی است مثلا قسمتی از آنها
مخزن آذوقه است و در بعضی دیگر آذوقه را به شکل مواد خام است به شکل ماده مخصوص و
شیرینی که غذای عمومی است در می آورند . برخی از این سردابها پرورشگاه تخمها و
نوزادان است ، بعضی مقر ارتش است ، برخی جایگاه کارگران و بعضی مخصوص ملکه است .
اگر تعجب نکنید بعضی از سردابها مخصوص انجام نظافت است در لانه های بزرگ گاهی چندین
توالت وجود دارد و همین موضوع مورچه جز در توالت در هیچ نقطه قضای حاجت نمی کند .
نشان می دهدکه این جانور دارای تمدن جالب توجهی است و شاید همانطور که در زندگی
انسان انجام نظافت باید در اماکن مخصوصی انجام بگبرد و رعایت نکردن این موضوع عیب
اخلاقی بزرگی محسوب می شود و طبقه ای قبرستان است که مردگان خودرا منحصرا در آنجا
دفن می کنند و طبقه ای مخصوص ریختن و انباشتن زباله شهر است .
یک
قسمت از گالری ها مخصوص اصطبل است و مورچگان در این اصطبل ها جانورانی را که به
منظور استفاده از آنها اهلی کرده اند نگاهداری می کنند و قسمت دیگر از گالری ها به
مصرف کشت وزرع می رسد و بالاخره در قسمتی از آنها میدان های مخصوص برای اجراء
مسابقات و انجام ورزشها و تفریحات لازم پیش بینی شده است .
اگر
در نظر بگیرید که بعضی از این شهرها دارای شکل استوانه است که قطر دایره آنها ده
متر و ارتفاع آن دو متر می باشد آن وقت معلوم می شود که این شهر با توجه به کوچکی
جثه مورچه چقدر عظمت دارد !
گاهی
مورچه ها گنبد عظیمی روی شهر خود به وجود می آورند به این وسیله اسلوب و جلوه خاصی
به آن می بخشند . در ساختن گنبد نامبرده نیز سلیقه و ابتکار جالبی به خرج می دهند
یعنی اگر در مناطق نسبتا سرد باشد گنبد لانه خودرا طوری به وجود می آورند که رو به
آفتاب باشد و مثل آئینه مقعر حرارت آفتاب را حمع آوری کند زیرا تخمهای این حشره در
قسمت فوقانی لانه قرار می گیرد و رشد ونمو تخم به حرارت نسبتا زیادی احتیاج دارد
ولی در مناطق گرمسیر این موضوع لزومی ندارد .
گاهی
چند شهر در نزدیک یکدیگر بنا نموده و ارتباط مخصوصی میان آنها برقرار ساخته یک
کشور منظمی را به وجود می آورند یکی از راههای ارتباط این است که دالانهای زیر
زمینی ایجاد کرده به این وسیله لانه هارا با هم مربوط می کنند و معمولا یک کشور
فدرال (متحد) مرکب از هفت یا هشت لانه است که فضایی به وسعت پنجاه تا یکصد هزار
متر مربع را اشغال می کند .
ولی
جماهیر متحده بزرگ هم در عالم مورچگان یافت می شود مثلا در آمریکا خصوصا در ایالت پنسیلوانیا ، کشورهای مهمی از مورچه وجود دارد که حتی دارای یکهزار و ششصد لانه است و
بعضی از این لانه ها به قدری یزرگ می باشد که با رعایت تناسب شهر نیویورک یا تهران
ما در مقابل آن حکم قصبه ای را دارد !
بعضی
از انواع مورچگان در لانه های دیگری غیر از لانه های زیر زمینی زندگی می کنند ، به
این طریق که تنه درختان را خالی می کنند ودر وسط ساقه ، دهلیزها و تالارهای عمودی
واقعی به وجود می آورند گاهی این دهلیزها و اتاقها از لحاظ فن نجاری به قدری قابل
ملاحظه است که گویی مبل سازان ماهر آنر ا ساخته اند ودر بعضی از درختان که مغز
ساقه برای تغذیه مناسب است مورچگان علاوه بر اینکه در داخل درخت خانه خوبی درست می
کنند غذای فراوانی هم به دست می آورند و دیگر ناچار نیستند که برای تحصیل آذوقه از
لانه خارج شوند .
از
همه جالب تر لانه ای که مورچگان به وسیله نساجی می بافند و باید توجه داشت که
صنعت تساجی در زندگی مورچه دارای اهمیت شایانی است ودر این صنعت نیز پیشرفت قابل
توجهی دارند .
و
بالاخره قسمتی از مورچه ها خانه به دوش هستند یعنی مثل قبایل صحراگرد در فصول
مختلف سال به مناسبت این که محتاج حرارت هوا هستند از مناطق سرد سیر به طرف مناطق
گرمسیر می روند .
این
حشرات هوشمند هم خشت مال و هم کوره پز و هم بنا و مهندس ماهری هستند با این تفاوت که
هیچ ابزاری جز آرواره ها و پاهای خود ندارند .
هنگام
ساختن لانه برای اینکه محکم و غیر قابل نفوذ شود خاک را با مایع مخصوصی که در
آواره آنها موجود است مخلوط می کنند و بعد به شکل آجر قالب می زنند و کار را میان
خود تقسیم می کنند در حالی که برخی آجر می سازند بعضی دیگر زمین را گود می کنند که
پی دیوارها را روی آن بنا نمایند وقتی که پی تمام شد آجرها را سر جای خود کار می
گذارند و مورچگان به وسیله آرواره خود آجرها را روی هم محکم می فشارند وقتی که
دیوار به ارتفاع لازم رسید روی آن سقفی
بنا می کنند آجرهای نامبرده به اندازه کافی مرطوب و چسبنده هستند و لذا به یکدیگر
محکم می چسبند و مدت نسبتا زیاذی لانه مورچه در مقابل عوامل طبیعت مقاومت می کند و
برقرار می ماند .
بعضی
از انواع مورچه ها خاک اره و یا تارعنکبوت را با خاک مخلوط کرده از آن مصالح
ساختمانی می سازند حتی بعضی از آنها از مواد مختلف سفال مخصوصی به عمل می آورند
و در ساختن لانه بکار می برند و برخی سقف لانه خود را با برگهای درخت می پوشانند و
گاهی از برگهای درخت کاج درها و پنجره هایی برای عمارت خود می سازند روزها پنجره
ها را باز و شبها می بندند .
مورچگان
مانند زنبور عسل و موریانه تاریکی را دوست می دارند و در این شهر عظیم و تاریک
همیشه مشغول کار هستند و در فصل تابستان حتی شبها هم در خارج از لانه دست از کار
نمی کشند. کاری که مورچه در خارج از لانه انجام
می دهد و ما می بینیم در مقابل کارهایی که در داخل لانه انجام می دهد و ما
نمی بینیم تقریبا صفر است این حیوان قدرت فعالیت و پشتکار عجیبی دارد .
در داخل
لانه مورچه شب و روز مشغول رفت و روب و تنظیف و تهیه غذاست و تهیه غذا به تنهایی
سازمان مفصلی دارد که مدت بسیاری از اوقات مورچه را اشغال می کند . زیرا مواد خامی
که از خارج می آورند به هیچ وجه قابل استفاده غذایی نیست و باید تغییرات بسیاری در
آن داده شود .
موادی را که به لانه می آورند اولا با مهارت
خاصی آنها را در انبارها ی معینی ذخیره می کنند و ثانیا در نگهداری آن بر حسب
اینکه مواد نباتی یا حیوانی است مراقبت کامل به عمل می آورند مثلا دانه ها را باید
مواظبت که سبز نشوند و یا فاسد و خراب نگردد و چون این حیوان کاملا آگاه است بعضی
از دانه هارا مثل گندم و جو ،دو نیم می کند و بعضی دیگر را چهار قسمت می کند و گاهی
آن را به دوش حمل کرده روزها در آفتاب و شبها در مهتاب می گذارد تا متعفن نشود .
گاهی مورچه ها می گذارند دانه ها شروع به سبز شدن نماید تا مواد نشاسته ای آن به
مواد قندی تبدیل شود بعد جوانه ها را قطع می کنند آن وقت دانه ها را می خشکاند سپس
به انبار مخصوص برده آن را خرد کرده به آرد تبدیل می نمایند و برای زمستان خود
ذخیره می کنند .
ثالثا
بعضی مواد را باید زودتر به صورت مایع در آورد و بعضی از اغذیه ها را باید تبدیل به
کنسرو نمود و بعضی از اغذیه ها باید به شکل خمیر و اگر گوشت است به شکل قورمه در
آورد و بعدا در فصل زمستان به غذای مایع
تبدیل کرد .
جمعی
از مورچه ها که دارای آرواره نیرومندی هستند و نقش یک آسیلب را ایفا می کنند یعنی
گندم و امثال اینها را با آرواره های شکننده خود خرد می کنند و به صورت آرد در می
آورند و آن را در مخزن های مخصوصی ذخیره می سازند تا در فصل زمستان مورد استفاده
قرار بگیرد .
از
موضوع تهیه غذا که بگذریم مرمت و تعمیر جاده ها و تنظیم خطوط ارتباطات موضوع مهمی
است این جاده ها که مقابل تمام تالارها می گذرد همواره باید تمیز باشد که عبور و
مرور در شهر قطع نشود مساله پرستاری و مواطبت از ملکه نیز موضوع مهمی است و دائما
باید او را تمیز کرد و مرتبا باید به آن غذا داد و نوازشش کرد . کار مهم دیگر مواظبت کردن از تخم ها و نوچه ها
است که نسل آینده را تشکیل می دهند و باید شب و روز به وسیله دهان به آنها غذا
رسانید و هر ساعت یک مرتبه جابجا کرد و مختصر غذایی در این موضوع خطر انقراض نسل
را پیش آورد . از این که بگذریم مورچه ها باید خود را نظیف کنند و اگر توجه کنیم که
مورچه یکی از تمیز ترین موجودات دنیاست و روزی اقلا بیست مرتبه به نظافت خود می
پردازد آنوقت می فهمیم که تنها رعایت نظافت مدت زیادی از اوقات این حشره را می
گیرد .
بعد
از این که وظیفه سنگین خود را انجام دادند قسمتی از وقت خود را صرف تفریحات مفید
می کنند یعنی به ورزش و مسابقه های کشتی گیری می پردازند برای این منظور جرگه
بزرگی از مورچگان تشکیل می شود و حریفان به وسیله شاخکهای خود یکدیگر را می گیرند
و سعی می کنند که حریف را به زمین بزنند .
در
مسابقه دوندگی هم که در یکی دهلیزها انجام می شود تماشاچیان طرفین دهلیز می ایستند
و دوندگان با سرعت مخصوصی می دوند تا یکی از آنها مسابقه را می برد .باید توجه داشت
که در میان خشرات تنها جانوری که عینا مثل انسان دارای برنامه ورزش و تفریح می
باشد همین جانور است .
تربیت
کردن جانوران
یکی
از ابتکارات مورچگان ،اهلی کردن بعضی از جانوران است به طوری که با دقت در لانه
مورچگان نگاه کنیم حشرات دیگری را می بینیم که در آنجا به زندگی خود ادامه می دهند
نوعی از این حشرات جانور کوچکی است بنام شته که ما آن را روی اغلب درختان میوه
دیده ایم ، شته ها از شیره نباتی گیاهان تغذیه می کند و آن را با کمال مهارت به عسل
مخصوصی تبدیل می کند .
مورچگان
به عسل نامبرده پی برده اند و آن را به حدی دوست دارند که "داروین "
آنها را "حشرات شهد خوار " نامیده است . مورچگان برای اینکه این عسل را
که خودشان به تولید آن قادر نیستند همیشه در اختیار داشته باشند . شته ها را اسیر
می کنند و به تربیت و رام کردن آنها می پردازند همانطور که انسان حیوانات را اهلی
می کند تا از شیر و پشم و زاد وولد آنها استفاده کند مورچگان نیز این حیوانات را
اهلی می کنند و از وجود آنها استفاده می نمایند و مانند گله داران بشری از این
حشرات مراقبت می کنند برای آنها در داخل لانه اصظبل و آغل می سازند و در آنجا به
آنها غذا می دهند تا از شیره مخصوصی که از بدن آنها ترشح می کند استفاده کنند .
گاهی
آنها را به چراگاهها می برند و می چرانند ، گاهی آنها را به وسیله ریشه نباتات که
در لانه یافت می شود تامین می نمایند گاهی بجای این که جانوران اهلی را در لصطبل
جا دهند در اطراف آنها کشیک می کشند که مبادا دیگران حیوانات اهلی آنهارا ببرند .
همانطوری که
بشر به وسیله دادن غذای کامل ، شیر بیشتری از گاو می دوشد ، مورچگان نیز بر اثر
تربیت و مراقبت می توانند از بعضی این جانوران در هر 24 ساعت 30 بلکه تا 48 قطره
شهد استخراج کنند .
اگر
تعجب نخواهید کرد مورچگان ، برخی از جانوران را به منظور سواری گرفتن اهلی کرده
است و از آنها سواری می گیرد . همانطوری که بشر اسب را اهلی کرده است و برای سواری
و... مورد استفاده قرار داده است .
کشاورزان آزموده
همانطوری
که خاطر نشان گردید مورچگان انواع دانه های غذایی را از خارج حمل می کنند و در
داخل لانه در انبارهای مخصوصی ذخیره می سازند و بعدا آن را با فرصت و حوصله مخصوصی به صورت مایع خاصی در می آورند و می خورند ولی برای این که همیشه در شهر خود
غذای سالم و تازه و فراوان داشته باشند و در ضمن از زحمت حمل و نقل نیز آسوده باشند
دست به ابتکار عمل دیگری زده به کشت و زرع گیاه مخصوصی بنام "قارچ "
پرداخته اند .
مورچه
شناسان بارها می دیدند که مورچگان برگ درختان را قطعه قطعه می کنند و به لانه های
خود می برند ابتدا تصور می کردند که این برگها را به مصرف تغذیه خودشان می رسانند
ولی اخیرا ثابت شد که به منظور از این قطعات برگ این بوده که از آنها کود بسازند و
به مصرف کشت وزرع قارچ برسانند .
برای
کشت قارچ باید کود زراعتی مخصوصی که به مصرف رشوه دادن به زمین می رسد تهیه شود و
این عمل را مورچگان طوری انجام می دهند که با روش مترقی ترین کشاورزان که برای
تقویت زمین از کودهای شیمیایی استفاده می کنند کاملا مشابه است یعنی از برگ درختان
و خاک لانه و آب دهان و مدفوعشان از هریک مقدارمعینی مخلوط می کنند و از آن کود
مخصوصی می سازند .
هنگامی
که ملکه می خواهد لانه جدیدی بسازد و نسل تازه ای آغاز کند مقداری از این قارچها را
در کیسه مخصوص ذخیره می کند و با خود می برد .
بشر
به تازگی پی برده است که قارچها در تاریکی بهتر می رویند اما مورچگان این راز
طبیعت را هزاران سال است که می دانند و در دهلیزهای طولانی زیر زمینی خود قارچها را
کشت می کنند یکی از دانشمندان ، دهلیزی در لانه مورچگان یافته است که درازای آن به
70 متر می رسد .
ابتکار
جالب دیگر
نوع
دیگر از مورچگان که در ایالت تگزاس آمریکا زندگی می کنند ابتکار دیگری در موضوع
کشاورزی دارند ، آنها اطراف لانه خود را از علفهای مختلف پاک می کنند و آن را به
وسیله شاخکهای خود شخم می زنند و یک نوع غله موسوم به " برنج مورچه " را
دراین مزرعه می کارند . جالب این که کاشتن این برنج با برنج کاری گیلان ما کاملا
مشابه است .
این
غله هارا قبلا می گذارند در داخل لانه جوانه بزند سپس آن را از لانه خارج می
نمایند عینا مانند زارعین برنج که برنج را نشا می زنند اینها هم غله جوانه زده را
در مزرعه خود می کارند بعدا رشد می کند و محصول می دهد و آن محصول به مصرف تغذیه
مورچه می رسد .
نوع
دیگر از مورچه ها چیزی نمی کارند ولی غلات و حبوبات مزارع انسان را در فصل تابستان
جمع آوری می کنند و به لانه خود حمل می کنند و آذوقه زمستان خود قرار می دهند .
اما کار این نوع مورچگان نیز با دقت مخصوصی توام می باشد یعنی : در مدخل لانه این
مورچگان ، قراولانی هستند که کار آنها ممیزی و تفتیش در خوبی و بدی و حبوبات است و
اگر بعضی از مورچه ها غله فاسد آورده باشند قراولان از ورود آن به شهر جدا ممانعت
می نمایند .
تجلی
محبت و فداکاری نسبت به همنوع
از
جمله موضوعاتی که در زندگی مورچه جلب توجه می کند موضوع نوع پرستی و محبت است .
مورچه شناسانی که عمر گرانبهای خود را صرف مطالعات دقیق در زندگی این حشره نموده
اند می گویند : مورچه فداکار ترین ، نوع پرست ترین و سخاوتمندترین جانوران کره
خاکی است و یگانه نیروی محرک زندگی اجتماعی و تعاونی مورچه عشق و محبت به یکدیگر
است . مورچه بعداز این که بار سنگین را از راه دور به منزل می رساند رفقای او که
در مدخل شهر ایستاده اند به کمک آن می آیند و غذایش می دهند گرد و غبار از بدنش پاک
می کنند ، تمیزش می کنند ، نوازشش می دهند ، رفیق خسته خود را به خوابگاهش می برند .
مورچگانی که مراقبت نوزادان را به عهده گرفته اند به قدری با جدیت و شوق به این
کار قیام می کنند که اگر در موقع حمل و نقل آن دو پای عقب آنرا قطع کنند از نوزاد
دست بر نمی دارند تا با سعی و همت مخصوصی آنر ا به وسیله شاخکهای خود حمل کند و
بجای مطمئنی برساند . مورچه یک عضوی دارد به نام کیسه ، این عضو معده و شکم مورچه
نیست بلکه ظرفی است که در مجائرت شکم قرار گرفته و محل تجمع آذوقه است این کیسه به
وسیله عضلات محکم و قابل ارتجاعی ساخته شده و مورچه می تواند مقدار نسبتا زیادی
غذارا در آن ، جا دهد . غذایی که در این کیسه ذخیره شده است یک مایع غلیظ و شیرینی
است یعنی غذای آماده است ولی تا وقتی که مورچه ها ی دیگر غذا نخورند و سیر نشوند
مورچه ای که دارای این کیسه می باشد از غذای آن استفاده نخواهد کرد و در صورتی که
غذا در لانه یافت نشود مورچگان دیگر از همین کیسه استفاده می کنند . وقتی که مورچه
از کیسه خود به مورچگان غذا می خوراند طوری لذت می برد که شاید ما از خوردن غذاهای
لذیذ آن لذت را نمی بریم .
درسی
از توحید
این زندگی منظم و حیرت انگیز ، این اجتماع
براساس تعاون ، این برنامه دقیق و کامل که در کلیه شئون زندگی مورچه دیده می شود
جز به الهام خداوندی قابل تفسیر نیست . حضرت صادق (ع) فرمود: درزندگی مورچه دقت
کنید و از این راه توحید بخوانید ببینید مورچگان چگونه زندگی اجتماعی خود را در
سایه تشریک مساعی و تعاون اداره می کنند چگونه مواد غذایی را به لانه خود حمل می
کنند ودر نگهداری آن می کوشند که بشر آن اندازه جدیت و همت به خرج نمی دهد . چگونه
برای لانه میسازند و نوزادان خود را تربیت
و مراقبت می کنند لذا زندگی اسرار آمیز مورچه دلیل روشنی بروجود خداوند است .
در
میان تمام جانوران روی زمین به استثناء انسان مورچه تنها جانوری است که دارای ارتش
منظم است و از آن به عنوان حمله و تهاجم استفاده می کند .هر چند موریانه هم با تمدن شگفتی که دارد دارای ارتش
بزرگ و منظمی است اما این حشره هیچگاه ارتش خود را برای حمله و تهاجم بکار نمی برد
تنها وظیفه ارتش موریانه دفاع است که مملکت پر اسرار خودرا در سایه افسران و
سربازان از حمله دشمن حفظ کند .
زنبور عسل اصلا ارتش ندارد و در موقع لزوم
عموما از تعرض دشمن جلوگیری می کنند .
ولی مورچه دارای ارتش منظمی است که این
ارتش علاوه بر حفظ لانه از تهاجم بیگانگان گاهی به جنگ ابتدایی می پردازد این حشره
در عین حال که نسبت به افراد لانه خود باکمال صمیمیت و محبت رفتار می کند ولی
هنگام حمله نسبت به افراد بیگانه بسیار خونخوار است . انواع مختلف مورچه از حیث
وسائل جنگ با هم متفاوت هستند ولی بطور کلی سلاح آنها عبارت از شاخکها است شاخکها انواع مختلف مورچگان
دارای شکلهای مختلفی است بعضی از شاخکها به شکل گاز انیر می باشد و بعضی شکل شمشیر
است و برخی به شکل اره (دندانه دار) است و بعضی شبیه به یک نیزه خیلی تیز است .
اگر تعجب نکنید همانطوری که بشر در جنگها
از گازهای خطرناک استفاده می کند بعضی از انواع مورچه ها نیز دارای کیسه مخصوصی
هستند که زهر نیرومندی در آن انباشته شده و این زهر را به شکل گاز مورد استفاده
قرار می دهند و این گاز بقدری مؤثر است که وقتی بطرف دشمن پرتاب شد سربازان دشمن
را فرا از پا در می آورد .
همانطوری
که فنون جنگها میان ملتهای بشری متفاوت است وضع جنگهای انواع مورچگان نیز از قبیل
جنگ تدافعی ، جنگ تهاجمی ، جنگ سنگری و استحکامات ، شبیخون ، غافلگیری ، عقب نشینی
منظم برای جمع آوری قوا یا فریب دادن دشمن ، جنگ برای گرفتن انتقام و بالاخره جنگ
تن به تن درمیان آنها معمول است
صحنه
جنگ خونین
این
حشره آنقدر به فنون جنگ آشنا است که تمام احتیاطات لازم را مراعات می کند . اولا
به چندین دسته منظم تقسیم می شود و نمام راههای فرار و عقب نشینی احتمالی دشمن را
در نظر می گیرد ثانیا دقت می کند که هر گروه یا لشکری وارد جنگ می شود یک گروه ذخیره
در پشت سر باشد که هرگاه شکست خورده و صدمه ای دید قوای ذخیره وارد کارزار شود
ستون های منظم سپاه به حالت آماده باش صف می کشند و منتظر فرمان از مقامات بالاتر
هستند .
در این
حال اگر دشمن در خود یارای جنگ دید از لانه خارج می شود و مردانه می جنگد و اگر
احساس کرد که نمی تواند بجنگد به لانه خود پناه می برد و آنجا سنگری می شود .
مورچگانی که سنگری شده اند سعی می نمایند که به وسیله شنهای کوچک دروازه های شهر
را ببندند ولی مورچگان مهاجم کوشش می کنند که سنگر را بشکنند اینجاست که تنور جنگ
تافته می شود و آتش جنگ میان مهاجمین و مدافعین شعله ور می شود . اگر مهاجمین بر
مدافعین غالب شدند مورچگان شکست خورده سعی می کنند که تخمها و کرمهای نوباوگان
خود را نجات داده از لانه ببرند ولی مهاجمین از این کار مانع می شوند و کرمهای
نوباوگان را به زور از مدافعین می گیرند و اگر مدافعین در حفظ نوباوگان اصراری به
خرج دهند و پافشاری کنند کشته می شوند ولی اگر اصرار نکنند می توانند از نوباوگان
و ذخایر لانه صرف نظر کرده آزادانه بروند چون در جنگ مورچه مقصود عمده کشتن همنوع
نیست بلکه غرض اصلی تصرف لانه دشمن و تسلط یافتن به ذخائر لانه و نوباوگان است . مورچگان
فاتح پس از اینکه لانه دشمن را به تصرف در آوردند از ذخائر استفاده می کنند و
تخمها و کرمهای دشمن را به شهر خود می برند ، یا در لانه دشمن مسکن گزیده تخمهارا
پرورش می دهند پس از آنکه تخمهای مورچه کامل شدند آن نژاد جدید را بنده و برده خود
قرار می دهند و از دسترنج این غلامان استفاده می کنند .
سلحشورترین
انواع مورچه
یک نوع مورچه سواری در آفریقا هست که
بسیار سلحشور است شاخکهای آن به شکل داسهای بزرگ وتمام بدن آن مثل اینکه زره پوش
است بطوری که هیچ یک از اسلحه مورچگان دیگر به بدن او کارگر نمی شود ولی اتفاقا
این پهلوانان روئین تن قادر به تهیه غذای خود نیستند علاوه احتیاج شدید به
مورچگانی دارند که در دهان اینها غذا بگذارند لذا برای تأمین این احتیاج می جنگند و
مورچه های دیگر را به اسیری و غلامی می برند تا غذا تهیه کرده به آنها بدهند .
این ها
درموقع جنگ با شاخکهای مهیب خود سر دشمن را قطع می کنند و گاهی سر بریده را به رسم
افتخار و مباهات با خود می برند این مورچگان مهیب فقط سه کار انجام می دهند اول جنگ
دوم غذا سوم صیقلی و تیز کردن اسلحه هر وقت از جنگ و غذا خوردن فارغ شدند شاخکهای
خود را تیز می کنند و بدن زره مانند خود را جلا می دهند و نقشه جنگ می کشند.
مورچه
های گوشتخوار
خطرناکترین
انواع مورچه ، مورچه گوشتخوار است . اینها به قدری رعب انگیز هستند که نه فقط
مورچه ها از دست آنها فرار می کنند بلکه خرگوشها و پرندگان و حتی سوسمارها و مارها
از دست آنها فرار می کنند . مناطق زندگی این مورچه ها معمولا در آفریقای جنوبی و
مکزیک و برزیل است وقتی که مورچه گوشتخوار حرکت می کند هیچ چیز در معبر خود باقی
نمی گذارد و مزارع را نابود می کنند و حیوانات را می خورند .حرفه اصلی اینها چپاول
است سرعت حرکت این مورچه ها با سرعت حرکت اسب برابری می کند . به همین جهت در موقع
چپاول دسته های اکتشاف آنها ده کیلومتر و پانزده کیلومتر و گاهی زیادتر پیشاپیش
سپاه حرکت می کنند ستونهایی به موازات یکدیگر به حرکت در می آیند گاهی تعداد این
ستونها به صد بالغ می شود و افسران آنها که به واسطه سرهای بزرگی که دارند بخوبی
تمیز داده می شوند در طرفین ستون قرار می گیرند سپاه این مورچه های خونخوار از
چندین میلیون تشکیل می گردد . سکنه روستاهای آفریقای جنوبی و برزیل از پواز دسته
جمعی پرندگان و فرار خزندگان و جانوران کوچک پیش بینی می کنند که بلای آسمانی نازل
شده یعنی مورچه گوشتخوار جلو می آید در این گیر و دار هر جانوری که قدرت فرار نداشته
باشد اعم از پرنده و پستاندار و خزنده در ظرف مدت کمی به وسیله این مورچگان قطعه
قطعه شده جز استخوان چیزی باقی نمی ماند . شاخکهای اینها به قدری قوی است که حتی
بعد از این که از بدن جدا شد طعمه خود را رها نمی نماید و سابقا میان بومیان آفریقای
جنوبی برای بخیه زدن زخمها ازشاخکهای این حشره استفاده می کردند به این طریق که
مورچه را وا می داشتند که دو طرف زخم را گاز بگیرد و بعد سرشان را قطع می کردند و
آن شاخکها به شکل بخیه در زخمها باقی می ماند و پس از بهبودی شاخکها را بیرون می
آوردند . تنها وسیله برای جلوگیری از تهاجم این مورچه آتش است . اگر توانستند به
وسیله آتش سدی در جلو این سپاه جرار به وجود بیاورند یا فرار کنند مصون می مانند
و گرنه طعمه این حشره خطرناک می شوند و جز مشتی استخوان چیزی باقی نخواهد ماند .