پیشتازان طبس

۶۸۷ مطلب توسط «حسین توکلی» ثبت شده است

1- بسم ‏الله گفتن؛ پیامبرخدا (صلی‏ الله علیه واله وسلم): هر دعایی که با «بسم‏ الله الرحمن‏ الرحیم» آغاز گردد رد نمی‏شود.

2- تمجید خداوند؛ پیامبر خدا (صلی ‏الله علیه واله وسلم): هر دعایی که با تمجید (خدا) آغاز نشود بی‏نتیجه می‏ماند.

3- صلوات فرستادن بر محمد و خاندانش؛ امام صادق علیه‏ السلام: دعا پیوسته در حجاب است. تا آنگاه بر محمد و خاندان محمد صلواتفرستاده شود .

4- شفیع قرار دادن صالحان؛ امام کاظم (علیه ‏السلام): هر گاه خواستی از خداوند حاجتی طلب کنی، بگو خدایا! به حق محمد و علی از تو کمک می‏خواهم؛ زیرا که آن دو نزد تو ارزشمند هستند.

5- اعتراف به گناه؛ امام صادق علیه‏ السلام: (در دعا) ابتدا باید خدا را ستود، سپس به گناه خود اعتراف نمود و آن گاه حاجت را خواست.

6- درخواست با عجز؛ امام حسین علیه‏السلام: رسول خدا (صلی‏ الله علیه واله وسلم) در هنگام درخواست و دعا مانند بینوایی که غذا می‏ طلبد دستانش را بالا می‏برد.

7- پافشاری؛ امام باقر علیه ‏السلام : به خدا سوگند هیچ بنده‏ ی مومنی در حاجت خود به درگاه خداوند عزّ و جل اقرار نورزد، مگر آنکه حاجتش را برآورد.

8- زیاد شمردن خواسته، پیامبر خدا (صلی ‏الله علیه واله وسلم): از خداوند بخواهید؛ و زیاد بخواهید، زیرا هیچ چیز برای او زیاد و بزرگ نیست.

9- بلند همتی در خواهش؛ امام علی (علیه‏ السلام)، در وصیت خود به فرزندش حسن (علیه ‏السلام): باید برای خود آن چیزی را (از خدا) بخواهی که جمال و نیکی آن برایت بماند و آزارش از تو دور ماند مال و ثروت برای تو نمی‏ ماند و تو نیز برای آن نخواهی ماند.

10- دعا کردن برای همه؛ پیامبر خدا (صلی‏ الله علیه واله وسلم) هر گاه شخصی دعا می‏کند، برای همه دعا کند، زیرا این دعا زودتر قبول می‏شود.

11- دعای پنهانی؛ پیامبر خدا (صلی‏ الله علیه واله وسلم): یک دعایی پنهانی برابر است با هفتاد دعای آشکار .

12- دعای گروهی؛ امام صادق علیه ‏السلام هر گاه چهار نفر گرد هم جمع شوند و برای مطلبی به درگاه خدا دعا کنند دعای آنها حتماً اجابت می‏شود.

13- خوشبین بودن به اجابت دعا؛ امام صادق (علیه ‏السلام): چون دعا کنی خیال کن که حاجت برآورده شده.

14- انتخاب زمان مناسب؛ پیامبر (صلی‏ الله علیه‏ و اله وسلم): بهترین زمان برای این که خداوند عزّ و جل را بخوانید سحرگاهان است.

منبع: تبیان

  • حسین توکلی

یکی از مسائلی که بیماران را بسیار می‌آزارد و سبب رنجش آنان می‌شود، ملاقات مکرر عیادت‌کنندگان است. آری، اسلام بر عیادت بیمار تأکید فراوان می‌کند و آن را جزیی از حقوق واجب مسلمانان می‌داند؛ اما بر این مهم نیز سفارش می‌کند که لازم نیست هر روز از آنها عیادت کنید؛ بلکه بین ایام عیادت، فاصله بیاندازید و برای مثال، هر چهار روز یک بار به ملاقات بیمار بروید.

اهمیت و توجه فوق‌العاده اسلام به مسئله عیادت، باعث شده است تا دستورها و آدابی را برای این امر ذکر کند که به برخی از آنها اشاره می‌شود:

1- پیمودن حداقل دو کیلومتر برای ملاقات بیمار

یکی از مواردی که در سیره رسول خدا (صلی الله علیه و آله) به ثبت رسیده است، عیادت از برخی بیماران، حتی در دورترین نقطه شهر است.(1) این عنایت ویژه، سبب شده است تا معصومان(علیهم السلام) بر مسافت یک میل (دو کیلومتر) برای دیدار بیماران تأکید کنند.

رسول خدا(صلی الله علیه و آله) به حضرت علی(علیه السلام) فرموده است: «یَا عَلِیُّ سِرْ سَنَتَیْنِ بَرَّ وَالِدَیْکَ سِرْ سَنَةً صِلْ رَحِمَکَ سِرْ مِیلًا عُدْ مَرِیضاً سِرْ مِیلَیْنِ شَیِّعْ جَنَازَةً سِرْ ثَلَاثَةَ أَمْیَالٍ أَجِبْ دَعْوَةً سِرْ أَرْبَعَةَ أَمْیَالٍ زُرْ أَخاً فِی اللَّهِ سِرْ خَمْسَةَ أَمْیَالٍ أَجِبِ الْمَلْهُوفَ سِرْ سِتَّةَ أَمْیَالٍ انْصُرِ الْمَظْلُوم؛(2) ای على! براى نیکى به والدین دو سال راه‏ بپیما و براى صله رحم یک سال راه‏ بپیما و براى عیادت بیمار، یک میل و براى تشییع جنازه، دو میل و براى اجابت دعوت مؤمن، سه میل و براى زیارت برادر مؤمن، چهار میل و براى دستگیرى گرفتار، پنج میل و براى یارى مظلوم شش میل راه‏پیمایى کن‏

جالب آنکه تعیین این مسافت در زمانی است که انسان از کم‌ترین وسیله حمل و نقل برخوردار بوده است و بیشتر مردم، حتی مسیرهای طولانی را پیاده طی می‌کرده‌اند.

2- عیادت کامل

رسول خدا (صلی الله علیه و آله) درباره کیفیت عیادت کامل می‌فرمود: «أَنَّ مِنْ تَمَامِ عِیَادَةِ الْمَرِیضِ أَنْ یَدَعَ أَحَدُکُمْ یَدَهُ عَلَى جَبْهَتِهِ أَوْ یَدِهِ فَیَسْأَلَهُ کَیْفَ هُوَ وَ تَحِیَّاتُکُمْ بَیْنَکُمْ بِالْمُصَافَحَةِ؛(3) عیادت تام و کامل آن است که دست خود را بر پیشانی یا دست مریض بگذارد، و از حال [امروز و دیروز] او سؤال کند، و بهترین تحیت و درود بین شما آن است که دست بدهید.

3- هدیه دادن به بیمار

یکی از رسوم بسیار شایسته، میان بسیاری از مردم، همراه داشتن هدیه برای عیادت مریض است. این تحفه برای کودکان بیمار، معمولا اسباب‌بازی و برای بزرگ‌ترها شیرینی و یا چیزهایی است که باعث تقویت نیروی جسمی و یا روحی بیمار می‌شود. این عمل، همان دستور دین مبین اسلام است که بر بردن تحفه برای بیمار، تأکید می‌کند و آن را باعث آرامش خاطر بیمار می‌داند.

دستور به عیادت بیماران، و دعا بر بالین بیمار و به‌ویژه دستور به عیادت بیماران همسایه و یا فقرا و ... برای افزایش پیوند و محبت بین اهل اسلام است؛ از اینرو این دین آسمانی، یکی از آداب عیادت را ملاقات با بیمارانی می‌داند که در زمان بیماری عیادت‌کننده به دیدن او نیامده‌اند تا ضمن جلوگیری از قطع ارتباط، این عیادت، باعث تحکیم پیوندها شود

در روایت است که چند نفر از شیعیان به عیادت مریضى می‌رفتند. آنان این‌گونه نقل می‌کنند که بین راه به امام باقر(علیه السلام)برخوردیم. امام(علیه السلام) فرمود: «کجا می‌روید؟» گفتیم: «به عیادت فلان ...» فرمود: «بایستیدایستادیم، فرمود: «آیا سیب یا گلابى یا کمى عطر یا یک قطعه عود و ... براى هدیه برداشته‏اید؟» گفتیم: «نه چیزى از اینها همراه‏ ما نیست.» فرمود: «مگر متوجه نیستید که تحفه، باعث آرامش خاطر و راحت روان مریض است.» (4)

4- دعا بر بالین بیمار

دعا برای سلامتی و عافیت بیمار از دیگر آداب عیادت است. سلمان می‌گوید که نبى اکرم (صلی الله علیه و آله) به عیادت من آمد؛ در حالی که من در بستر بیماری بودم. آن حضرت [در حقم دعا کرد و] فرمود: «[اى سلمان!] خداوند، رنج تو را برطرف و اجرت را زیاد کند و بدن و دینت را تا آخر عمر محفوظ نگه دارد.» (5)

رسول خدا (صلی الله علیه و آله) سفارش می‌کرد که بر بالین مریض، هفت مرتبه جمله «أَسْأَلُ اللَّهَ الْعَظِیمَ رَبَّ الْعَرْشِ الْعَظِیمِ أَنْ یَشْفِیَکَ» را بگویید تا در صورت فرا نرسیدن اجلش شفا یابد. (6)

5-امید دادن به بیمار

یکی از مسائلی که بیماری؛ به ویژه بیماریهای صعب العلاج را طولانی و معالجه را دشوارتر می‌کند، مأیوس شدن از سلامتی و ضعیف شدن روحیه است. اسلام، وظیفه عیادت‌کنندگان می‌داند تا روح امید را در بیمار زنده کنند و وی را به سلامتی امیدوار سازند. رسول خدا(صلی الله علیه و آله) می‌فرماید: «إِذَا دَخَلْتُمْ عَلَى الْمَرِیضِ فَنَفِّسُوا لَهُ فِی الْأَجَلِ فَإِنَّ ذَلِکَ لَا یَرُدُّ شَیْئاً وَ هُوَ یُطَیِّبُ النَّفْسَ؛(7) هرگاه بر بالین بیمار رفتید، او را به [زندگى و] تأخیر مرگ امیدوار سازید که [گرچه این امید] سبب برگشت چیزى نمی‌شود؛ اما سبب دلخوشى بیمار می‌شود

در این حدیث شریف، خوشدل کردن بیمار و امید بخشیدن به او، به عنوان یک درمان مطرح شده است. دلیل آن این است: بیماری که از هجوم درد، افسرده‌حال و اندوهگین است، دچار ضعف روحى است و این ضعف روحى، بیمارى او را قوت می‌بخشد و اگر روح او تقویت شود بیمارى را از خود می‌راند. (8)

یکی از رسوم بسیار شایسته، میان بسیاری از مردم، همراه داشتن هدیه برای عیادت مریض است. این تحفه برای کودکان بیمار، معمولا اسباب‌بازی و برای بزرگ‌ترها شیرینی و یا چیزهایی است که باعث تقویت نیروی جسمی و یا روحی بیمار می‌شود

6- فاصله بین ایام عیادت

یکی از مسائلی که بیماران را بسیار می‌آزارد و سبب رنجش آنان می‌شود، ملاقات مکرر عیادت‌کنندگان است. آری، اسلام بر عیادت بیمار تأکید فراوان می‌کند و آن را جزیی از حقوق واجب مسلمانان می‌داند؛ اما بر این مهم نیز سفارش می‌کند که لازم نیست هر روز از آنها عیادت کنید؛ بلکه بین ایام عیادت، فاصله بیاندازید و برای مثال، هر چهار روز یک بار به ملاقات بیمار بروید. رسول اکرم(صلی الله علیه و آله) می‌فرمود:«أَغِبُّوا فِی الْعِیَادَةِ وَ أَرْبِعُوا إِلَّا أَنْ یَکُونَ مَغْلُوباً؛(9) عیادت را با فاصله و چهار روز در میان انجام دهید؛ مگر اینکه بیماری غلبه پیدا کرده باشد (از سلامت بیمار مأیوس شده باشید).» همچنین در برخی روایات هر سه روز یک بار را برای عیادت مناسب دانسته‌اند. (10)

7- عیادت کوتاه

مسئله دیگری که بیماران را رنج می‌دهد، نشستن و صحبت کردن طولانی ملاقات‌کنندگان است؛ زیرا مهم‌ترین چیزی که بیمار به آن نیاز دارد، آرامش و سکوت است و بر هم زدن این آرامش که با نشستنهای طولانی به وجود می‌آید اگر سخت‌تر از تحمل درد و رنج نباشد،‌کم‌تر نخواهد بود. به همین علت، شارع مقدس از عیادتهای طولانی به شدت نهی فرموده است؛ چنان که رسول خدا (صلی الله علیه و آله) می‌فرمود: «أفضَلُ العِیادَةِ اَجْراً سُرعَةُ القِیامِ مِن عِندِ المَریضِ؛

(11) برترین عیادت از نظر اجر و پاداش، عیادتی است که [کوتاه باشد و عیادت‌کننده] سریع‌تر از نزد بیمار بلند شود

8- عیادت پس از سه روز

رسول خدا(صلی الله علیه و آله) در آداب عیادت بیماران بر این نکته تصریح می‌فرماید که بیمار را قبل از سه روز، عیادت نکنید و در صورتی که بیماری بیش از آن به طول انجامید به ملاقات او بروید.(12)

9- نخوردن چیزی نزد بیمار

از دیگر آداب و دستورهای اسلامی، هنگام دیدار با بیماران، نخوردن چیزی، نزد آنان است. حضرت علی(علیه السلام)می‌فرماید: «نَهَى رَسُولُ اللَّهِ(صلی الله علیه و آله) أَنْ یَأْکُلَ الْعَائِدُ عِنْدَ الْعَلِیلِ فَیَحْبِطُ اللَّهُ أَجْرَ عِیَادَتِهِ؛(13) رسول خدا(صلی الله علیه و آله) از [چیزی] خوردن عیادت‌کننده نزد بیمار نهی می‌کند؛ زیرا خداوند پاداش عیادتش را از بین می‌برد

شاید بتوان علت این دستور را این‌گونه بیان کرد: اول آنکه خوردن چیزی در مقابل بیماری که قادر به خوردن آن چیز نیست، خلاف ادب است؛ چنانچه در دستورهای اسلامی‌از خوردن چیزی در مقابل روزه‌دار نهی شده است. دوم: پذیرایی از عیادت‌کنندگان علاوه بر آنکه زحماتی را برای خانواده بیمار به وجود می‌آورد، هزینه‌های مضاعفی را بر دوش بیمار و خانواده او می‌گذارد. چنین برنامه‌ای را درباره خانواده مصیبت‌دیده نیز مشاهده می‌کنیم. چنان‌که دین اسلام، دستور مى‏دهد تا چند روز براى خانواده مصیبت‏زده غذا آماده و براى آنان فرستاده شود.

دعا برای سلامتی و عافیت بیمار از دیگر آداب عیادت است. سلمان می‌گوید که نبى اکرم (صلی الله علیه و آله) به عیادت من آمد؛ در حالی که من در بستر بیماری بودم. آن حضرت [در حقم دعا کرد و] فرمود: [اى سلمان!] خداوند، رنج تو را بر طرف و اجرت را زیاد کند و بدن و دینت را تا آخر عمر محفوظ نگه دارد

امام صادق(علیه السلام) مى‏فرمود: «زمانى که جعفر بن ابی طالب(علیه السلام) به شهادت رسید، رسول خدا(صلی الله علیه و آله) به فاطمه(سلام الله علیها) فرمود: «براى اسماء بنت عمیس غذا تهیه کن و تا سه روز با سایر بانوان، نزد او بمانید.» از آن زمان پخت غذا براى اهل مصیبت تا سه روز، سنت شد.» (14)

10- عیادت از کسی که به عیادت تو نیامده است

بررسی دستورهای اجتماعی اسلام، ما را به این مهم رهنمون می‌کند که اتحاد و اخوت بین اجتماع مسلمانان اصل اساسی در اوامر اسلام را تشکیل می‌دهد. دستور به عیادت بیماران، و دعا بر بالین بیمار و به‌ویژه دستور به عیادت بیماران همسایه و یا فقرا و ... برای افزایش پیوند و محبت بین اهل اسلام است؛ از اینرو این دین آسمانی، یکی از آداب عیادت را ملاقات با بیمارانی می‌داند که در زمان بیماری عیادت‌کننده به دیدن او نیامده‌اند تا ضمن جلوگیری از قطع ارتباط، این عیادت، باعث تحکیم پیوندها شود. به همین دلیل رسول خدا(صلی الله علیه و آله) دستور می‌دهد: «عُدْ مَنْ لَا یَعُودُک؛(15) عیادت کن از کسی که به عیادت تو نیامده است

11- بیمارانی که عیادت نمی‌شوند

الف. عیادت سه مریض: صاحب دمل، درد چشم و درد دندان.

رسول خدا(صلی الله علیه و آله) می‌فرماید: «ثَلَاثَةٌ لَا یُعَادُّونَ صَاحِبُ الرَّمَدِ وَصَاحِبَ الضِّرْسِ وَصَاحِبُ الدُّمَلِ؛(16) سه بیمار عیادت نمی‌شوند؛ بیماری که چشم درد دارد، و کسی که دندان درد دارد و کسی که دمل دارد

ب. شارب خمر

امام صادق(علیه السلام)از قول رسول خدا(صلی الله علیه و آله) فرمود: «شَارِبُ الْخَمْرِ إِنْ مَرِضَ فَلَا تَعُودُوهُ وَ إِنْ مَاتَ فَلَا تَحْضُرُوه؛(17) اگر شارب خمر مریض شد به عیادت او نروید و اگر فوت کرد در تشییع جنازه‌اش حاضر نشوید.» 

 

 پی نوشت ها :

(1) عیون الأثر، أبو الفتح، دارالقلم، بیروت، چاپ اول، 1414ق، ج2، ص 400 و بحارالأنوار، علامه مجلسى، مؤسسة الوفاء، بیروت، 1404ق، ج16، ص 228.

(2) من‏لایحضره‏الفقیه، ج 4، ص361‏.

(3) مستدرک‏الوسائل، ج 2، ص 92.

(4) الکافی، ج 3، ص 118.

(5) امالی، شیخ طوسى، دارالثقافة، قم، 1414 ق، ص632.

(6) «از خداوند بزرگ، پروردگار عرش عظیم، مسئلت دارم که شفایت دهد»: الدعوات، ص223.

(7) مستدرک‏الوسائل، ج 2، ص 154.

(8) گنجینه معارف شیعه، محمد باقر کمره‌ای، چاپخانه فردوسى، تهران‏، چاپ اول‏، ج‏1، ص450.

(9) امالی، شیخ‏ طوسی، ص 639.

(10) کنز العمال، حسام الدین هندی، صفوه السقا، الرساله، بیروت، 1405ق، ج9، ص103، ش25187.

(11) همان، ج9، ص97، ش25153.

(12) همان، ص 210، ش 25700.

(13) دعائم ‏الإسلام، تمیمى مغربى، دار المعارف،

30) الکافی ، ج3 ، ص 217.(14)

(15) کنز العمال، ج9، ص 97، ش25150 و من‏لایحضره‏الفقیه، ج 3، ص 300.

(16) الکافی، ج 6، ص 397.

(17) امالی‏، شیخ طوسی، ص 182.

منبع : تبیان

 

  • حسین توکلی

1. مقام استاد خود را بزرگ شمارد؛
2. بداند که استاد، پدر روحانی دانشجو است؛ زیرا، استاد، پزشک جان و روان است؛
3. در برابر استاد، فروتنی کند؛
4. از استاد خود با احترام یاد کند؛
5. از استاد، سر مشق بگیرد و ارشادهایش را پاس دارد؛
6. برای حضور در درس، آمادگی لازم را کسب کند؛
7. ظاهر خود را آراسته و پیراسته سازد؛
8. ادب و نزاکت را رعایت کند؛
9. لغزش های زبانی استاد را نادیده گیرد؛
10. هنگام درس، حواس خود را کاملاً جمع کند و به سخنان استاد توجه داشته باشد؛
11. از طرح سوال های بی جا و بی موقع بپرهیزد؛
12. از سوال کردن به خاطر شرم و حیا دریغ نورزد.

منبع:مرکز اطلاع رسانی غدیر

  • حسین توکلی

به طور سنتی، زمان امتحانات مدارس که نزدیک می‌شود، همه به تکاپو می‌افتند! دانش‌آموزان به دنبال کامل کردن جزوه‌ها، مرور در درس‌های مانده، در صورت نیاز رفتن به کلاس‌های کمکی و... و والدین درصدد فراهم آوردن فضایی مناسب‌تر برای درس خواندن بچه‌ها. اما درس خواندن خود آداب و رسومی دارد . آداب و رسومی که باعث بالا رفتن کیفیت آن می‌شود و ضمناً، ضامن سلامتی نیز هست.
گرچه همه ما کمابیش با آنها آشناییم، اما یادآوری آن، آن هم از دید متخصصان، خالی از لطف نیست. فاصله چشم تا کتاب، قوس طبیعی کمر، دمای اتاق، سروصدا و... از مهم‌ترین مواردی است که در کار خواندن و نوشتن تأثیر دارد . مطلب حاضر این موارد را از دید پزشکان مورد بررسی قرار داده است .

▪ دماسنج:

دمای ۲۰ درجه را بیشتر کارشناسان، مناسب‌ترین دما برای مطالعه می‌دانند .

▪ ساعت:

پس از آنکه در مکان مطالعه قرار گرفتید، فوراً مطالعه را شروع کنید و به هیچ عنوان وقت را به بهانه انجام کارهای دیگر تلف نکنید .

▪ لباس:

هنگام مطالعه لباس راحت بپوشید. لباسی که نه زیادی زبر باشد و نه زیادی نرم، نه بسیار گشاد و نه بسیار تنگ.

▪ وضعیت بدن:

بهترین حالت برای مطالعه، حالت نشسته است و بعد از آن حالت ایستاده و بدترین حالت، حالت خوابیده یا درازکش است. مطالعه در حالت‌هایی نظیر درازکش روی شکم، به پشت خوابیدن، در حال راه رفتن، تکیه زدن به دیوار و امثال این‌ها به هیچ وجه توصیه نمی‌شود، چرا که مطالعه‌کننده در چنین موقعیت‌هایی به سختی می‌تواند تمرکز حواس خود را حفظ کند .

▪ کمر:

هنگام مطالعه باید قوس طبیعی ستون فقرات حفظ شود. مطالعه در حالت خمیده به جلو، به ویژه برای یک مدت طولانی، با خطر ایجاد تغییر شکل در ستون فقرات و کمردرد همراه است. نگذارید خم شدن کمر به شکل عادت درآید .

▪ پا:

بهترین وضعیت پاها به هنگام مطالعه، وضعیتی است که فشار کمتری روی عضلات پا وارد شود. به همین دلیل توصیه می‌شود که در وضعیت ایده‌آل مطالعه ( که همان وضعیت نشسته است)، ترجیحاً از یک صندلی راحت استفاده شود که پاهای مطالعه‌کننده روی آن راحت باشد و بتواند کمی هم به سمت جلو مایل شود. بهتر است در فواصل مطالعه که به چشمتان استراحت می‌دهید، وضع نشستن خود را تغییر دهید تا خون در پاهایتان حرکت داشته باشد. رعایت آداب و رسوم خواندن و نوشتن، کیفیت آنها را بالا می‌برد.استفاده همیشگی از چراغ مطالعه خوب نیست، زیرا نور موضعی چشم‌ها را خسته می‌کند .

▪ صندلی:

از آنجا که فرایند یادگیری یک فرآیند شرطی است، هر کسی می‌تواند خودش را به محیط یا زمانی خاص عادت بدهد و به اصطلاح، خودش را شرطی کند . عادت‌های تمرکز هر شخص هم با اشخاص دیگر متفاوت است. صندلی می‌تواند یکی از همین عادت‌های تمرکزی باشد، به نحوی که هر وقت روی صندلی مخصوصتان نشستید، تمرکزتان برای مطالعه و یادگیری افزایش پیدا کند. اما یادتان باشد که صندلی تان نباید خیلی هم راحت باشد، چرا که صندلی‌های بسیار راحت باعث لمیدن، چرت زدن و احساس خواب آلودگی می‌شوند .
خودکار، کتاب و وسایل مورد نیاز: عادت کنید تمام آنچه را که برای مطالعه نیاز دارید، از ابتدا فراهم کنید و هر کار متفرقه‌ای که دارید قبل از مطالعه انجام دهید و پس از این که نشستید، فوراً شروع کنید به مطالعه .

▪ تنفس:

در جایی که مطالعه می‌کنید، حتماً باید هوا به خوبی جریان داشته باشد و تنفس در آن محیط، راحت صورت گیرد .

▪ چشم:

نور متوسط، برای مطالعه مناسب‌تر است. نور اطراف و قسمت‌هایی که در زاویه دید چشم‌ها هستند باید یکنواخت باشد. پس استفاده همیشگی از چراغ مطالعه خوب نیست، زیرا نوری که فقط روی کتاب می‌افتد، باعث خستگی چشم می‌شود. نور لامپ‌های مهتابی به خاطر اینکه نوسان دارد، برای مطالعه مناسب نیست. بهترین فاصله کتاب تا چشم نیز حداقل ۳۰ سانتیمتر است .

▪ سر:

ممکن است حواس‌پرتی شما ناشی از گرسنگی و تشنگی شدید، بی‌خوابی، خستگی یا علل درونی دیگر باشد. در چنین موقعیتی هرگز مطالعه نکنید .

▪ گوش:

محرک‌های محیطی از قبیل صدای رادیو، تلویزیون، تلفن و... باعث حواس‌پرتی می‌شوند. آنها را از موقعیت مطالعه خود حذف کنید. ذهن نمی‌تواند در یک آن بر دو موضوع تمرکز داشته باشد. گوش کردن به موسیقی همزمان با مطالعه یعنی حواس پرتی .
منبع: راسخون

  • حسین توکلی

درست است که راه رفتن مسأله ساده اى است ، اما همین مسأله ساده مى تواند بیانگر حالات درونى و اخلاقى و احیانا نشانه شخصیت انسان بوده باشد، چرا که روحیات و خلقیات انسان در لابلاى همه اعمال او منعکس مى شود و گاه یک عمل کوچک حاکى از یک روحیه ریشه دار است .

و از آنجا که اسلام تمام ابعاد زندگى را مورد توجه قرار داده در این زمینه نیز چیزى را فروگزار نکرده است . در قرآن و روایات در مورد راه رفتن هم رهنمودهایی آمده است که باید آویزه گوشمان قرار دهیم تا مبادا به خاطر نا آگاهیمان بازیچه شیطان شویم و در دسته ای قرار گیریم که مورد خشم خدا واقع شده اند قرار گیریم .

خداوند در سوره مبارکه لقمان بسیاری از مباحث اخلاقی را در این سوره و به زبان لقمان حکیم بیان میدارد ، در مورد راه رفتن میفرماید : «وَ لا تُصعِّرْ خَدَّک لِلنَّاسِ وَ لا تَمْشِ فى الاَرْضِ مَرَحاً إِنَّ اللَّهَ لا یحِب کلَّ مخْتَالٍ فَخُور»؛ (پسرم !) با بى اعتنائى از مردم روى مگردان ، و مغرورانه بر زمین راه مرو که خداوند هیچ متکبر مغرورى را دوست ندارد.

«وَ اقْصِدْ فى مَشیِک وَ اغْضض مِن صوْتِک إِنَّ أَنکرَ الاَصوَتِ لَصوْت الحمیر» ؛ (پسرم !) در راه رفتن اعتدال را رعایت کن ، از صداى خود بکاه (و هرگز فریاد مزن ) که زشت ترین صداها صداى خران است.

"تصعر" از ماده "صعر" در اصل یکنوع بیمارى است که به شتر دست مى دهد و گردن خود را کج مى کند."مرح " (بر وزن فرح ) به معنى غرور و مستى ناشى از نعمت است .

"مختال" از ماده خیال ، و "خیلاء" به معنى کسى است که با یک سلسله تخیلات و پندارها خود را بزرگ مى بیند.

"فخور" به معنى کسى است که نسبت به دیگران فخر فروشى مى کند (تفاوت مختال و فخور در این است که اولى اشاره به تخیلات کبرآلود ذهنى است ، و دومى به اعمال کبر آمیز خارجى است).

و به این ترتیب لقمان حکیم در اینجا از دو صفت بسیار زشت ناپسند که مایه از هم پاشیدن روابط صمیمانه اجتماعى است اشاره مى کند: یکى تکبر و بى اعتنائى ، و دیگر غرور و خودپسندى است که هر دو در این جهت مشترکند که انسان را در عالمى از توهم و پندار و خود برتربینى فرو مى برند، و رابطه او را از دیگران قطع مى کنند.

مخصوصا با توجه به ریشه لغوى "صعر" روشن مى شود که این گونه صفات یکنوع بیمارى روانى و اخلاقى است ، یکنوع انحراف در تشخیص و تفکر است ، و گر نه یک انسان سالم از نظر روح و روان هرگز گرفتار اینگونه پندارها و تخیلات نمى شود.

ناگفته پیدا است که منظور "لقمان "، تنها مسأله روى گرداندن از مردم و یا راه رفتن مغرورانه نیست ، بلکه منظور مبارزه با تمام مظاهر تکبر و غرور است اما از آنجا که این گونه صفات قبل از هر چیز خود را در حرکات عادى و روزانه نشان مى دهد، انگشت روى این مظاهر خاص گذارده است .

در آیه بعد دو برنامه دیگر اخلاقى را که جنبه اثباتى دارد در برابر دو برنامه گذشته که جنبه نفى داشت بیان کرده مى گوید: پسرم ! در راه رفتنت اعتدال را رعایت کن .و در سخن گفتنت نیز رعایت اعتدال نما و از صداى خود بکاه و فریاد مزن چرا که زشت ترین صداها صداى خران است .

درواقع در این دو آیه از دو صفت ، نهى ، و به دو صفت ، امر شده : نهى از خود برتربینى ، و خودپسندى ، که یکى سبب مى شود انسان نسبت به بندگان خدا تکبر کند، و دیگرى سبب مى شود که انسان خود را در حد کمال پندارد، و در نتیجه درهاى تکامل را بروى خود ببندد هر چند خود را با دیگرى مقایسه نکند.

گر چه این دو صفت غالبا توأمند، و ریشه مشترک دارند ولى گاه از هم جدا مى شوند. و " امر" به رعایت اعتدال در "عمل" و "سخن" ، زیرا تکیه روى اعتدال در راه رفتن یا آهنگ صدا در حقیقت به عنوان مثال است .

و براستى کسى که این صفات چهارگانه را دارد انسان موفق و خوشبخت و پیروزى است ، در میان مردم محبوب ، و در پیشگاه خدا عزیز است .

این گونه صفات یکنوع بیمارى روانى و اخلاقى است ، یکنوع انحراف در تشخیص و تفکر است ، و گر نه یک انسان سالم از نظر روح و روان هرگز گرفتار اینگونه پندارها و تخیلات نمى شود.

روایات در زمینه راه رفتن

در حدیثى از رسول خدا (صلى اللّه علیه و آله و سلّم ) مى خوانیم : من مشى على الارض اختیالا لعنه الارض ، و من تحتها، و من فوقها : کسى که از روى غرور و تکبر، روى زمین راه رود زمین ، و کسانى که در زیر زمین خفته اند، و آنها که روى زمین هستند، همه او را لعنت مى کنند!.

باز در حدیث دیگرى از پیامبر اکرم (صلى اللّه علیه و آله و سلّم ) مى خوانیم : نهى ان یختال الرجل فى مشیه و قال من لبس ثوبا فاختال فیه خسف الله به من شفیر جهنم و کان قرین قارون لانه اول من اختال !

پیامبر از راه رفتن مغرورانه و متکبرانه نهى کرد و فرمود: کسى که لباسى بپوشد و با آن کبر بورزد، خداوند او را در کنار دوزخ به قعر زمین مى فرستد و همنشین قارون خواهد بود، چرا که او نخستین کسى بود که غرور و کبر را بنیاد نهاد .

و نیز از امام صادق (علیه السلام ) مى خوانیم که فرمود: خداوند ایمان را بر جوارح و اعضاى انسان واجب کرده و در میان آنها تقسیم نموده است : از جمله بر پاهاى انسان واجب کرده است که به سوى معصیت و گناه نرود، و در راه رضاى خدا گام بردارد. و لذا قرآن فرموده است : در زمین متکبرانه راه مرو... و نیز فرموده : اعتدال را در راه رفتن را رعایت کن .

در روایت دیگر این ماجرا از پیامبر گرامى اسلام (صلى اللّه علیه و آله و سلّم ) نقل شده است که از کوچه اى عبور مى فرمود: دیوانه اى را مشاهده کرد که مردم اطراف او را گرفته اند و به او نگاه مى کنند فرمود: على ما اجتمع هؤ لاء: "این ها براى چه اجتماع کرده اند" عرض کردند: على المجنون یصرع : "در برابر دیوانه اى که دچار صرع و حمله هاى عصبى شده است " .

پیامبر (صلى اللّه علیه و آله و سلّم ) نگاهى به آنها کرد و فرمود: ما هذا بمجنون الا اخبرکم بمجنون حق المجنون : این دیوانه نیست ، مى خواهید دیوانه واقعى را به شما معرفى کنم ؟! عرض کردند آرى اى رسول خدا.

فرمود: ان المجنون : المتبختر فى مشیه ، الناظر فى عطفیه ، المحرک جنبیه بمنکبیه فذالک المجنون و هذا المبتلى : دیوانه واقعى کسى است که متکبرانه گام بر مى دارد، دائما به پهلوهاى خود نگاه مى کند، پهلوهاى خود را به همراه شانه ها تکان مى دهد (و کبر و غرور از تمام وجود او مى بارد). این دیوانه واقعى است اما آنکه دیدید بیمار است !

لقمان به مسائل اخلاقى در ارتباط با مردم و خویشتن پرداخته ، نخست تواضع و فروتنى و خوشروئى را توصیه کرده مى گوید: با بى اعتنائى از مردم روى مگردان و مغرورانه بر روى زمین راه مرو.  چرا که خداوند هیچ متکبر مغرورى را دوست نمى دارد .

منبع: تبیان

  • حسین توکلی

جامه هاى دراز پوشیدن و آستین جامه را دراز کردن و جامه را از روى تکبّر بر روى خاک کشیدن مکروه و مذموم است .
حضرت امام صادق علیه السّلام فرمود که جامه آن چه از غوزک پا می گذرد در آتش جهنّم است .
از حضرت موسى کاظم علیه السّلام منقول است که حق تعالى به پیغمبرش فرمود که وَ ثِیابَکَ فَطَهِّرْ که ترجمه لفظى اش آن است که جامه هاى خود را پس پاک گردان . حضرت فرمود که جامه هاى آن حضرت پاک بود ولیکن مراد الهى آن است که جامه را کوتاه کن که آلوده نشود.
روایت دیگر یعنى بردار که به زمین کشیده نشود.

در آداب جامه نو بریدن و پوشیدن :
به سند صحیح از حضرت امام محمد باقر علیه السّلام منقول است که چون کسى جامه نو بپوشد این دعا بخواند : اَللّهُمِّ اجْعَلْهُ ثَوْبَ یُمْنِ وَتُقى وَبَرَکَةَ اللّهُمَّ ارْزُقْنى فیهِ حُسْنَ عِبادَتِکَ وَ عَمَلاً بِطاعَتَکِ وَاَداءَ شُکْرَ نِعْمَتِکَ اَلْحَمْدُلِلّهِ الَّذى کَسانى ما اُوارى بِهِ عَوْرَتى وَاَتَجَّمَلُ بِهِ فى النّاسِ . و به سند معتبر از حضرت امیرالمؤمنین علیه السّلام منقول است که حضرت رسول صلّى اللّه علیه وآله وسلّم این دعا را تعلیم مى نمود که در وقت پوشیدن جامه نو بخوانم : اَلْحَمْدُلِلّهِ الِّذى کَسانى مِنَ الْلّباسِ ما اَتَّجِمَّلُ بِهِ فى النّاسِ اَللّهُمَّ اجْعَلْها ثِیابَ بَرَکَةٍ اَسْعى فیها لِمَرْضاتِکَ وَ اَعْمُر فَیه مَساجِدَکَ پس فرمود یا على هر که این دعا بخواند چون جامه را بپوشد آمرزیده شود .
درحدیث دیگر از حضرت موسى بن جعفر منقول است که سزاوار است کسى که جامه نو بپوشد دست بر آن بمالد و بگوید : اَلْحَمْدُلِلّهِ الَّذى کَسانى ما اُوارى بِهِ عَوْرَتى وَاْتَجَمَّلُ بِهِ فى النّاسِ وَ اَتَزَیَّنُ بِهِ بَیْنَهُمْ .
از حضرت ابی عبداللّه علیه السّلام منقول است که هر که آبى در ظرف نو بکند و سى و دو مرتبه سوره انّا انزلناه فى لیله القدر بر آن بخواند و بر جامه نو بپاشد در هنگام پوشیدن، پیوسته در فراخى روزى باشد تا تارى از آن جامه باقى باشد.
در حدیث دیگر از آن حضرت مروی است که چون جامه نو بپوشى بگو لا اِلهَ اِلاّ اللّهُ مُحَّمَدٌ رَسوُلُ اللّهِ تا از آفت ها نجات یابى و چیزى را که دوست دارى بسیار آن را یاد مکن که آن را درهم می شکند و چون به کسى کارى داشته باشى در غایبانه او را دشنام مده که در دل وا اثر می کند .
به سند معتبر منقول است که حضرت على بن موسى الرضا علیه السلام چون جامه می پوشیدند جامه ها را در جانب راست می گذاشتند و چون رخت نو می پوشیدند قدح آبى می طلبیدند و سوره قل هو اللّه احد و آیه الکرسى و سوره قل یا ایّهاالکافرون هر یک را ده نوبت در آن ظرف مى خواندند و آن آب را بر جامه می پاشیدند و مى فرمودند هر که چنین کند پیوسته در فراخى روزى باشد مادام که تارى از آن جامه باقى است .
به سند معتبر از حضرت امیرالمؤمنین علیه السّلام منقول است که چون خداى تعالى جامه نو به کسى عطا فرماید و بپوشد باید که وضو بسازد و دو رکعت نماز بگذارد و در هر رکعت سوره حمد و آیة الکرسى و قل هو اللّه احد و انّا انزلناه فى لیله القدر بخواند پس حمد کند خداوندى را که عورت او را پوشاند و در میان مردم او را مزیّن ساخت و بسیار بگوید لاحَوْلَ وَلاقُوّةَ اِلاّ بِاللّهِ الْعَلِىِّ الْعَظیمِ پس اگر چنین کند در آن جامه معصیت خدا نکند و به عدد هر تاری که در آن جامه است ملکى خدا را به پاکى یاد کند و براى او استغفار کند و بر او ترحّم کند .
به سند معتبر از حضرت صادق علیه السّلام منقول است که هر که جامه نو ببرد و آبى درظرفى کند و سى و شش مرتبه سوره انّا انزلناه فى لیله القدر بخواند هرگاه که به آیه تنزّل الملائکه برسد اندکى از آب را نرم به جامه بپاشد پس دو رکعت نماز بکند و دعا کند و بگوید اَلْحَمْدُلِلّهِ الَّذى رَزَقَنى ما اَتَجَمَّلُ بِهِ فى النّاسِ وَ اُوارى بِهِ عَوْرَتى وَ اُصَلِّى فیهِ لِرَبّى و خدا را شکر کند پیوسته در فراخى نعمت باشد تا آن جامه کهنه شود .
در پوشیدن لباسى که مخصوص زنان یا کافران باشد :
حرام است مردان را پوشیدن لباسى که مخصوص زنان باشد مانند لچک و مقنعه و نیم تنه و هم چنین حرام است زنان را پوشیدن لباسى که مخصوص مردان باشد مانند کلاه و قبا و عمامه و هیچ یک را جایز نیست پوشیدن لباسى که مخصوص کافران باشد مانند زنّار و کلاه هاى فرنگى .
از حضرت امام محمّد باقر علیه السّلام منقول است که جایز نیست زنان را که شبیه به مردان شوند زیرا که رسول خدا صلّى اللّه علیه وآله وسلّم لعنت کرد مردانى را که شبیه به زنان شوند و لعنت کرد زنانى را که شبیه به مردان شوند .

در فضیلت تجمّل و زینت کردن :
از حضرت صادق علیه السّلام منقول است که حق تعالى زینت و اظهار نعمت را دوست می دارد و ترک زینت و اظهار بدحالى را دشمن می دارد و دوست می دارد که اثر نعمت را در بنده خود ببیند به این که جامه خود را پاکیزه کند و خود را خوشبو دارد، و خانه را نیکو دارد و ساحت هاى خانه را بِروبَد. حتّى آن که چراغ پیش از فرو رفتن آفتاب روشن کردن فقر را زایل می کند و روزى را زیاد می کند .

در بیان جامه هائی که پوشیدن آنها حرام است :
مردان را جامه حریر محض پوشیدن و جامه طلا باف پوشیدن حرام است . به سند معتبر منقول است که حضرت رسول صلّى اللّه علیه وآله وسلّم به حضرت امیرالمؤمنین علیه السّلام فرمود که : یا على انگشتر طلا در دست مکن که زینت توست در بهشت، جامه حریر مپوش که آن پوشش توست در بهشت .
در حدیث دیگر فرمود که : جامه حریر مپوش که حق تعالى به سبب این در قیامت پوستت را به آتش می سوزاند .

در پوشیدن پنبه و کتان :
به ترین جامه ها جامه اى است که از پنبه بافته باشند و بعد از آن کتان است ... چنان چه به سند معتبر از حضرت امیرالمؤمنین علیه السّلام منقول است که بپوشید جامه پنبه را که آن پوشش رسول خدا صلى الله علیه وآله وسلّم است و پوشش ما اهل بیت است .

در بیان رنگ هائی که در جامه سنّت یا مکروه است :
به ترین رنگ ها در جامه سفید است و بعد از آن زرد و بعد از آن سبز و بعد از آن سرخ نیم رنگ و کبود و عدسى ، مکروه است سرخ تیره خصوصاً در نماز و پوشیدن جامه سیاه کراهت شدید دارد در همه حال، مگر در عمامه و عبا و موزه و اگر عمامه و عبا هم سیاه نباشد به تر است .
در چند حدیث معتبر از حضرت رسول صلّى اللّه علیه وآله وسلّم منقول است که بپوشید جامه سفید که آن نیکوتر و پاکیزه ترین رنگ ها است، و مرده هاى خود را در آن کفن کنید .
از حضرت صادق علیه السّلام مروی است که حضرت امیرالمؤمنین علیه السّلام در اکثراوقات جامه سفید می پوشیدند.
از حضرت رسول منقول است که مکروه است سیاه مگر در سه چیز در موزه و عمامه و عبا .
( بر طبق نظر مراجع محترم تقلید چادر سیاه و مقنعه و روسری سیاه جهت بیرون رفتن از منزل برای بانوان کراهت ندارد .)
در سایر آداب جامه پوشیدن و کندن :
از حضرت رسول صلّى اللّه علیه وآله وسلّم منقول است که نهى فرمود از عریان شدن در شب و روز . از حضرت امیرالمؤمنین علیه السّلام منقول است که هرگاه مرد عریان شود شیطان به سوى او نظر می کند و طمع می کند در آن که او را به معصیت در آورد. و فرمود سزاوار نیست مرد را که جامه خود را از ران خود دور کند وقتی که در میان جماعتى نشسته باشد و فرمود که چون جامه را از بدن بیرون آورید بسم اللّه بگوئید تا جنّیان نپوشند و اگر نگوئید جنّیان آن جامه را می پوشند تا صبح .
از حضرت صادق علیه السّلام منقول است که سزاوار نیست زن مسلمان را که رو پاک یا پیراهنى بپوشد که ته نمایان باشد .
از حضرت امام محمّد باقر علیه السّلام منقول است که عرض مقنعه حضرت فاطمه علیها السّلام آن قدر بود که تا نصف بازوى آن حضرت می رسید و همه زنان را باید که چنین کنند .
از حضرت صادق علیه السلام به سند معتبر منقول است که ادناى اسراف آن است که جامه اندرون و بیرون یکى باشد.
از حضرت باقر علیه السّلام منقول است که کوتاه کردن جامه راحت جامه است و بیشتر باقى می ماند و فرمود که جامه پاکیزه پوشیدن دشمن را منکوب می کند .
از حضرت امیرالمؤمنین علیه السّلام منقول است که شستن جامه اندوه و غم را برطرف می کند و موجب قبولى نماز می گردد.
حضرت رسول صلّى اللّه علیه وآله وسلّم فرمود که هر که جامه پوشد باید پاکیزه باشد.
منبع:حلیه المتّقین - علاّمه محمّد باقر مجلسی

  • حسین توکلی

پدر و مادر حق زیادی برگردن فرزندان دارند، لذا رعایت حقوق و احترام آنان، آثار معنوی بسیار ثمر بخش و حتی در امور دنیوی فرزندان تأثیر گذار می‌باشد.
از طرف دیگر،عدم احترام به ایشان آثار زیانبار و جبران ناپذیری در دنیا و آخرت برایشان در پی خواهد داشت.
به راهکارهایی در باب احترام پدر و مادر توجه فرمایید:
1- با آنها نیکو سخن بگویید
2- اگر آنها را ناراحت کرده‌اید،بکوشید تا خوشحالشان کنید.
3- در نیکی کردن به پدر مادر ،خوب و بد بودن آنها را ملاحظه نکنید،(حتی باید به والدین غیر مؤمن نیکی کرد)
4- اگر امر به حرامی کردند ،اطاعت نکنید اما حق بدرفتاری با انان را ندارید.
5- لازم است بعد از درگذشت آنها نیز به ایشان احساس کنید:
الف- بر ایشان نماز بخوانید
ب- برایشان استغفار کنید
6- پس از مرگ آنان ،تعهدات و بدهیهایشان را ادا کنید
7- دوستان آنها را نیز اکرام کنید
8-پیش از آن که چیزی از شما بخواهند، حاجتشان را برآورید.
9- در حضورشان با احترام بنشینید
10- صدای خود را از صدای آنها بلندتر نکنید
11- در چشمانشان خیره نشوید
12- با دست و چشم به آنها اشاره نکنید
13-آنها را به اسم صدا نزنید
14-جلوتر از ایشان راه نروید( مگر آنکه ضرورتی داشته باشد)
15- قبل از ایشان ننشینید
16- اگر عصبانی شدند، نسبت به آنان خشوع کنید
17-در همه حال از انها تشکر کنید
18- مراقب باشید، هیچ گاه به ایشان دشنام ندهید
19- بکوشید تا هرگز آنها را خشمگین نسازید
20- در حد ممکن ،دربرآوردن نیازها و تأمین هزینه آنان بکوشید
21- هر قدر می‌توانید نسبت به ایشان نیکی کنید
22- هرگز در مقابل ایشان تکبر نکنید
23- در خواستهایشان را براورده سازید(هر چند به آن نیاز نداشته باشند)
24- چنانچه در حق شما بدی کردند ؛ در مقابل ،برایشان استغفار و طلب خیر کنید.
25-در مجالس، بالاتر از ایشان ننشینید
26- اگر از شما خواستند پیش آنان بمانید، در حد امکان از ایشان جدا نشوید
27- در احسان به والدین ،جانب مادر را بیشتر مراعات کنید.
28-به وصیت‌هایشان عمل کنید
29- بدهی‌های انان را ادا کنید ( در صورت توانایی)
30- اگر بین امر و نهی والدین تعارضی بوده اگر ممکن است ،رضایت هر دو را جلب کنید و گرنه، جانب مادر را ترجیح دهید
31- اگر شما را به خوردن غذای شهبه ناک امر کردند اطاعات کنید
32- اگر در وقت نماز شما را به کاری امر کردند ،نماز را به تأخیر انداخته و فرمان آنان را اطاعت کنید.
33- از آزار دیگران نسبت به والدین جلوگیری کنید
34- پیش از آنان شروع به خوردن غذا نکنید
35- در مجالس ، روی خود را از انها برنگردانید.
36- کاری نکنید که دیگران به پدر و مادر شما بد بگویند
37- در وقت ورودشان از جا برخیزید
38- مراقب سلامتی آنان باشید و اگر نیاز به پزشک و... دارند
39- هرگز برای انان آرزوی مرگ نکنید
40- از انان بخواهید تا در حق شما دعا کنند( دعای پدر مادردر مورد فرزندان مستجاب است انشاء الله)
41- غیبت آنان را مدارید و نگذارید دیگران از انها غیبت کنند
42-صفات نیک ایشان را در حضور و غیابشان یادآور شوید
43- ابراز محبت خود را نسبت به آنها آشکار کنید.
44- هر چه می‌توانید در برابر شان تواضع کنید
45- از ایشان تقاضایی نکنید که موجب شرمندگیشان شود.
46- بدی هایشان را فراموش کنید و تکرار نکنید
47- نیکی به پدر و مادر را به بهانه این که آنان هنوز جوان هستند ترک نکنید
48- لزوم احترام ایشان را به اعضای دیگر خانواده گوشزد کنید
49-در حد امکان ،زمینة تفریح ،گردش و زیارت را بر ایشان فراهم آورید.
50- نقاط ضعف آنان را برای دیگران بازگو نکنید.

منبع: راسخون

  • حسین توکلی

دین اسلام، آخرین، کامل ترین و جامع ترین دین آسمانی است.(1) در این راستا، آموزه‏هاى اسلامى به همۀ ابعاد زندگى فردى و اجتماعى انسان در هر زمان و مکان نظر دارند و نیازمندى ‏هاى او را پاسخ مى‏ گویند. این نکته را باید توجّه داشت که نباید خیال کرد چون اسلام، دین جامعى است، پس باید در تمام جزئیات نیز تکلیف معیّنی داشته باشد؛(2) بلکه با ارائۀ معیارها و ملاک های کلّی و دلایل نقلی و عقلی، در برخی از جزئیّات و موضوعاتی که در هر عصری به صورت یک امر جدید به وجود می آید، منظور و مقصود خویش را به تفکر بشری واگذار کرده است، و بشر باید با به دست آوردن و فهم درست این معیار ها و ملاک ها و اجتهاد، به احکام و دستورات الاهی دست پیدا کند.(3)

البته دین اسلام در برخی جزئیات نیز وارد شده و برای آنها آداب و شیوه هایی قرار داده که یکی از آنها پوشیدن کفش است، که پایبندی به این آداب، یک نوع شکر نعمت محسوب می شود.

بحث از پوشیدن کفش و آداب آن به صورت خلاصه چنین است:

یک. اصل پوشیدن کفش: پوشش پا در دین اسلام مورد توجّه قرار گرفته است. در این رابطه امام باقر(ع) می فرماید: «پوشیدن خُف (نوعی کفش راحتی)، نیروی چشم را افزایش می دهد».(4) نیز امام صادق(ع) فرموده است: «مداومت بر پوشیدن خُف، آدمى را از ابتلا به بیمارى جذام دور مى ‏دارد».(5) و «خُف» در لغت، به معنای هر پاپوشی است که روی دو قدم را بپوشاند؛ چه ساق داشته باشد یا نداشته باشد؛(6) در مقابل نعلین(7) که همه روی پا را نمی ‏پوشاند، و گفته شده که خُف، بزرگتر از نعل است.(8)

دو. اهمیّت کفش خوب: در این باره امام علی(ع) در مجلسی به یاران خود فرمود: «کفش خوب، حافظ بدن و کمک بر نماز و پاکیزگى است».(9)

سه. مشخّصات کفش نیکو: امام علی(ع) از پوشیدن کفشی که دارای استحکام کافی نیست، منع فرمودند.(10) و امام صادق(ع) در روایتی پوشیدن کفش سیاه را ناپسند دانسته و بر پوشیدن کفش زرد رنگ،(11) و سفید رنگ، سفارش فرمود،(12) که پوشیدن هر کدام داری ثواب ویژه ای است.

چهار. آداب و شیوۀ پوشیدن کفش: در احادیث آداب و شیوه هایی برای پوشیدن کفش بیان شده که به مواردی اشاره می شود:

1.  کفش به صورت خوب و نیکو پوشیده شود.(13)

2. کفش، به صورت ایستاده پوشیده نشود.(14)

3. از راه رفتن با یک لنگۀ کفش دوری شود.(15)

4. در پوشیدن کفش، پای راست مقدم شود و در بیرون آوردن، پای چپ.(16)

5. برای پوشیدن کفش این دعا را بخواند: «بِسمِ الله، اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ وَطِّئْ قَدَمَیَّ فِی الدُّنْیَا وَ الْآخِرَةِ وَ ثَبِّتْهُمَا عَلَى الصِّرَاطِ الْمُسْتَقِیمِ یَوْمَ تَزِلُّ فِیهِ الْأَقْدَام»؛‏ به نام خدا، خدایا بر محمّد و آل محمّد درود فرست و قدم مرا در دنیا و آخرت هموار گردان و در روزی که قدم ها لغزش پیدا می کنند، قدم های مرا بر صراط مستقیم، ثابت نگهدار.

و برای در آوردن کفش از پا این دعا را بخواند: «اَلحَمدُ لِلّهِ الَّذِی رَزَقَنِی مَا اَوقِی بِهِ قَدَمَی مِنَ الاَذَی، أللّهُمَّ ثَبِّتهُمَا عَلَی صِرَاطِکَ المُستَقِیمِ، یَومَ تَزِلُّ فِیهِ الأقدَامِ، وَ لا تَزِلُّهُمَا عَنِ الصِّرَاطِ المُسَوّی»؛(17) سپاس خدای را که کفشی را به من ارزانی داشت تا پای خود را از اذیت شدن حفظ کنم، خداوندا! روزی که قدم ها لغزش پیدا می کنند، قدم های مرا بر صراط مستقیم، ثابت نگهدار و آنها را از راه مستقیم نلغزان.

 



1-نمایه های «دلایل حقانیت اسلام»، سؤال 275 (سایت: 73)؛ «اسلام و عقلانیت»، سؤال 50. (سایت: 286).


2- مطهری، مرتضی، مجموعه آثار، ج 21، ص 193 – 195، انتشارات صدرا، قم، چاپ اول، بی تا. ‌


3-  نمایه های «قرآن و اجتهاد»، سؤال 66 (سایت: 307)؛ «علت عدم بیان حکم برخی از موضوعات در دین»، سؤال 6362 (سایت: 6545).

4-شیخ صدوق، محمد بن علی، ثواب الاعمال و عقاب الاعمال، ص 25، دار الشریف الرضی للنشر، قم، چاپ دوم، 1406 ق.

5- همان.

6-طریحى، فخر الدین، مجمع البحرین، ج 5، ص 49، کتابفروشى مرتضوى، تهران، چاپ سوم، 1375ش؛


7- که در لغت تعبیر به «نعل» و «حذاء» شده است؛ جوهرى، اسماعیل بن حماد، الصحاح - تاج اللغة و صحاح العربیة، محقق و مصحح: عطار‌، احمد عبد الغفور، ج 5، ص 1831، دار العلم للملایین، بیروت، چاپ اول، 1410ق.

8- ابو الحسین، احمد بن فارس بن زکریا، معجم مقائیس اللغة، محقق و مصحح: هارون‌، عبد السلام محمد، ج 2، ص 154، انتشارات دفتر تبلیغات اسلامى، قم، چاپ اول، 1404ق.

-9 کلینى، محمد بن یعقوب، الکافی، محقق و مصحح: غفارى على اکبر، آخوندى، محمد، ج 2، ص 462، دار الکتب الإسلامیة، تهران، چاپ چهارم، 1407ق.

-10 همان، ج 6، ص 463.

-11. ثواب الاعمال و عقاب الاعمال، ص 24 و 25.

-12. همان، ص 24.

-13. شیخ صدوق، محمد بن علی، من لا یحضره الفقیه، محقق و مصحح: غفارى، على اکبر، ج 3، ص 555، دفتر انتشارات اسلامی، قم، چاپ دوم، 1413ق.

-14. شیخ صدوق، محمد بن على، الخصال، محقق و مصحح: غفارى، على اکبر، ج 2، ص 521، انتشارات جامعه مدرسین، قم، چاپ اول، 136ش.

-15. الکافی، ج 6، ص 534.

-16. طبرسى، فضل بن حسن، الآداب الدینیة للخزانة المعینیة، ترجمه عابدى، احمد، ص 60، نشر زائر، قم، چاپ اول، 1380ش.

-17. همان.

منبع: اسلام کوئست

 

  • حسین توکلی

براى روز جمعه اعمال بسیارى است که در اینجا تنها به بیان چند مورد اکتفا می کنیم:

اول:در رکعت اوّل نماز صبح سوره‏ «جمعه»و در رکعت دوّم:«توحید»خوانده شود.


دوّم:پس از نماز صبح،پیش از آنکه سخن بگوید،این دعا را بخواند تا کفّاره کناهان او از این جمعه‏ تا جمعه دیگر باشد:

اللَّهُمَّ مَا قُلْتُ فِی جُمُعَتِی هَذِهِ مِنْ قَوْلٍ أَوْ حَلَفْتُ فِیهَا مِنْ حَلْفٍ أَوْ نَذَرْتُ فِیهَا مِنْ نَذْرٍ فَمَشِیَّتُکَ بَیْنَ یَدَیْ ذَلِکَ کُلِّهِ فَمَا شِئْتَ مِنْهُ أَنْ یَکُونَ کَانَ وَ مَا لَمْ تَشَأْ مِنْهُ لَمْ یَکُنْ اللَّهُمَّ اغْفِرْ لِی وَ تَجَاوَزْ عَنِّی اللَّهُمَّ مَنْ صَلَّیْتَ عَلَیْهِ فَصَلَوَاتِی عَلَیْهِ وَ مَنْ لَعَنْتَ فَلَعْنَتِی عَلَیْهِ.

خدایا! هر سخنى که در این جمعه‏اى بر زبان آورم،و یا هر سوگندى که در آن ادا نمایم‏ و یا هر نذرى که در آن‏جارى کنم،خواست و اراده تو پیشاپیش همه اینهاست،پس در این میان هرچه را تو بخواهى که بشود می شود،و هرچه را که نخواهى نشود،بار خدایا!مرا بیامرز و از من درگذر.خدایا!هرکه را تو بر او درود فرستى پس درودم بر او باد و هرکه را که تو لعنت کنى پس لعنتم بر او باد.

و دست‏کم در هر ماه یک بار این عمل را بجا آورد و نیز روایت شده:هرکس در روز جمعه پس از نماز صبح بنشیند،و به تعقیب بپردازد تا آفتاب برآید،هفتاد درجه در بهشت برین براى‏ او بالا رود.و شیخ طوسى روایت کرده:که سنّت است این دعا را در تعقیب نماز صبح‏ روز جمعه بخواند:

اللَّهُمَّ إِنِّی تَعَمَّدْتُ إِلَیْکَ بِحَاجَتِی وَ أَنْزَلْتُ إِلَیْکَ الْیَوْمَ فَقْرِی وَ فَاقَتِی وَ مَسْکَنَتِی فَأَنَا لِمَغْفِرَتِکَ أَرْجَى مِنِّی لِعَمَلِی وَ لَمَغْفِرَتُکَ وَ رَحْمَتُکَ أَوْسَعُ مِنْ ذُنُوبِی فَتَوَلَّ قَضَاءَ کُلِّ حَاجَةٍ لِی بِقُدْرَتِکَ عَلَیْهَا وَ تَیْسِیرِ [تَیَسُّرِ] ذَلِکَ عَلَیْکَ وَ لِفَقْرِی إِلَیْکَ فَإِنِّی لَمْ أُصِبْ خَیْرا قَطُّ إِلا مِنْکَ وَ لَمْ یَصْرِفْ عَنِّی سُوءا قَطُّ أَحَدٌ سِوَاکَ وَ لَسْتُ [لَیْسَ‏] أَرْجُو لِآخِرَتِی وَ دُنْیَایَ وَ لا لِیَوْمِ فَقْرِی یَوْمَ یُفْرِدُنِی النَّاسُ فِی حُفْرَتِی وَ أُفْضِی إِلَیْکَ بِذَنْبِی سِوَاکَ

خدایا! با حاجت خویش آهنگ تو کرده‏ ام و امروز بر تو فرود آورده ‏ام فقر و تنگدستى و درماندگى‏ ام را و به آمرزش تو امیدوارتر از کردار خویشم و بخشایش و رحمت تو دامنه‏ دارتر از گناهان من است،پس برآور نیاز مرا با قدرتى که بر آن دارى و با سهولتى که نزد تو دارد، و نیازى که من به تو دارم.چه من به خیرى دست نیافته‏ ام جز از سوى تو و جز تو هرگز کسى گزندى را از من نرانده است و براى آن جهان و این‏جانم و نه براى گاه تهیدستی ام،آنگاه که مردم در قبرم‏ تنها گذارند و گناهم را به نزد تو آورم،جز به مهر تو امید ندارم.


سوّم:روایت شده:هرکس در روز جمعه‏ و دیگر روزها پس از نماز ظهر و نماز صبح بگوید:
اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ عَجِّلْ فَرَجَهُمْ
خدایا بر محمّد و خاندان محمّد درود فرست و طلوع ظهورشان را زود گردان‏
نمیرد تا حضرت قائم(عج)را دریابد.و اگر صد مرتبه این صلوات را بخواند،خدا شصت حاجت،سى حاجت از حاجات‏ دنیا و سى حاجت از حاجات آخرتش را برآورده سازد

چهارم:پس از نماز صبح سوره«الرحمن»را بخواند و بعد از آیه:
فَبِأَیِّ ءَالاءِ رَبِّکُمَا تُکَذِّبَانِ
کدامین نعمتهاى پروردگارتان را تکذیب می کنید.
بگوید:
لا بِشَیْ‏ءٍ مِنْ آلائِکَ رَبِّ أُکَذِّبُ
هیچیک از نعمتهاى تو را اى پروردگارم تکذیب نمی کنم

پنجم:شیخ طوسى رحمة اللّه فرموده:مستحب است پس از نماز صبح روز جمعه صد مرتبه سوره«توحید»را بخواند و صد مرتبه بر محمّد و آل‏ محمّد صلوات فرستد و صد مرتبه استغفار کند و سوره‏ هاى «نساء،هود،کهف،صافات،الرّحمن»را بخواند.

ششم:سوره‏ هاى:«احقاف»و«مؤمنون»را بخواند،از امام صادق علیه السّلام روایت شده:هرکه در هر شب جمعه یا در هر روز جمعه سوره«احقاف»را بخواند در دنیا هراسى به دلش راه نیابد و از وحشت بزرگ روز قیامت ایمن گردد و نیز آن حضرت فرمود:هرکس جمعه‏ ها بر خواندن‏ سوره«مؤمنون»مداومت نماید،خداى تعالى پایان کارش را به نیکبختى و سعادت قرار دهد،و جایگاهش در بهشت برین‏ با پیامبران الهى باشد،

هفتم:پیش از طلوع آفتاب ده مرتبه سوره «قل یا ایّها الکافرون» را بخواند و دعا کند تا خواسته‏ اش‏ اجابت شود.روایت شده:حضرت زین العابدین علیه السّلام چون صبح روز جمعه می شد تا ظهر«ایة الکرسى»[آیه 255 سوره بقره: اللّه‏ لا اله الاّ هو الحىّ...و لا یؤوده حفظهما و هو العلى العظیم ]را می خواند،و چون از نمازها فراغت می یافت،به تلاوت سوره: «انّا انزلناه» می ‏پرداخت.و آگاه باش براى خواندن آیة الکرسى على التنزیل در روز جمعه فضیلت بسیار روایت شده است‏ [علاّمه مجلسى گوید:آیة الکرسى على التنزیل بنا بر روایت على بن ابراهیم و شیخ کلینى عبارت است از: «اللّه لا اله الا هو الحى....تا:هم فیها خالدون» هشتم:غسل جمعه کند،و آن از جمله اعمال مستحبى است که بر آن تأکید بسیار شده و در روایت آمده که حضرت رسول صلى اللّه علیه و آله‏ به امیر المؤمنین علیه السّلام فرمود:یا على!در هر جمعه غسل کن،گرچه به خاطر آن غذاى خود را براى بدست آوردن آب جهت‏ غسل کردن بفروشى و گرسنه بمانى؛زیرا هیچ عمل مستحبّى برتر از غسل روز جمعه نیست و از امام صادق علیه السّلام روایت شده: هرکه در روز جمعه غسل کند و این دعا را بخواند:
أَشْهَدُ أَنْ لا إِلَهَ إِلا اللَّهُ وَحْدَهُ لا شَرِیکَ لَهُ وَ أَشْهَدُ أَنَّ مُحَمَّدا عَبْدُهُ وَ رَسُولُهُ اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ اجْعَلْنِی مِنَ التَّوَّابِینَ وَ اجْعَلْنِی مِنَ الْمُتَطَهِّرِینَ.
گواهى مى‏دهم که شایسته پرستشى جز خدا نیست،شریک و انبازى ندارد،و گواهى مى‏دهم که محمّد بنده و فرستاد اوست، بار خدایا،بر محمّد و خاندان محمّد درود فرست و مرا از بسیار توبه‏ کنندگان و پاکان قرار ده.
براى او تا جمعه آینده حالت پاکى و طهارت پیدا شود؛یعنى:از گناهان پاک مى‏ گردد،یا آنکه اعمال او با طهارت‏ معنوى انجام می گیرد و مورد قبول حق واقع می شود.و به احتیاط نزدیک‏تر آن است که تا جائى که ممکن است،غسل جمعه را ترک نکنند.باید دانست وقت غسل جمعه پس از طلوع فجر تا زمان ظهر است و هرچه نزدیک‏تر به ظهر انجام شود،بهتر است.

نهم:سر را با گل خطمى بشوید؛زیرا که این کار از بیمارى پیسى و دیوانگى ایمنى می بخشد.

دهم:ناخن و موى پشت لبش را بزداید زیرا که ثواب بسیار دارد و روزى را افزون می سازد،و او را از گناه تا جمعه دیگر دور می کند،و از بیمارى دیوانگى‏ و جذام و پیسى ایمنى مى‏دهد،و بهتر است در وقت چیدن ناخن و زدودن موى پشت لب بخواند:
بِسْمِ اللَّهِ وَ بِاللَّهِ وَ عَلَى سُنَّةِ مُحَمَّدٍ [رَسُولِ اللَّهِ ‏] وَ آلِ مُحَمَّدٍ
به نام خدا و به یاد خدا و بر روش محمّد و خاندان محمّد
و در گرفتن ناخن،از انگشت کوچک دست‏ چپ شروع،و به انگشت کوچک دست راست ختم نماید،و این شیوه را در گرفتن ناخنهاى پاى خود نیز رعایت کند پس از آن‏ ناخن هاى چیده را دفن کند.

یازدهم:بوى خوش استعمال کند و جامه‏ هاى پاکیزه خود را بپوشد.

دوازدهم:صدقه دهد،چه بر طبق یک روایت:ثواب صدقه دادن در شب و روز جمعه،هزار برابر اوقات دیگر است.

سیزدهم:براى خانواده خود خوردنی هاى خوب و تازه از قبیل میوه و گوشت تهیه کند تا به آمدن جمعه شاد شوند.

چهاردهم:پیش از خوردن صبحانه انار و پیش‏ از ظهر هفت برگ کاسنى بخورد،از موسى بن جعفر علیهما السّلام روایت شده:هرکه در روز جمعه وقتى که ناشتاست یک انار بخورد،تا چهل‏ روز دل او را نورانى گرداند.و اگر دو انار بخورد تا هشتاد روز و اگر سه انار،تا صدوبیست روز،وسوسه شیطان را از او دور گرداند و هرکس وسوسه شیطان از او دور شود نافرمانى خدا نکند و هرکه نافرمانى خدا نکند وارد بهشت شود. شیخ طوسى در کتاب«مصباح»فرموده:در مورد خوردن انار در روزوشب جمعه فضیلت بسیار روایت شده.

پانزدهم: خود را از کارهاى دنیا فارغ کند،و به آموختن دین بپردازد،نه آنکه روز جمعه را به گشت و گذار،و تفرّج در باغها و کشتزارهاى‏ مردم،و هم سخنى با اراذل و مردمان بى‏عار و مسخره‏ گى و عیب‏گوئى از مردم،و خنده‏ هاى قهقهه،و خواندن اشعار و غوطه ‏ور شدن‏ در کارهاى باطل و امثال اینها صرف کند،که مفاسدش بیش از آن است که بیان شود.

از امام صادق علیه السّلام نقل شده:بدا به‏ حال مسلمانى که در طول هفته روز جمعه را صرف یادگیرى مسائل دینى خود نکند،و براى این عمل مهم،خود را از کارهاى دیگر فارغ نسازد.از حضرت رسول صلى اللّه علیه و آله روایت شده:هرگاه در روز جمعه ببینید پیرمردى سرگذشت دوران جاهلیت و کفر را براى‏ مردم بیان می کند،بر سرش سنگریزه بزنید.

شانزدهم:هزار مرتبه صلوات فرستد،از اما باقر علیه السّلام روایت شده:هیچ عبادتى‏ در روز جمعه نزد من محبوب‏تر از صلوات بر محمّد و آل مطهّر او-صلى اللّه علیهم اجمعین-نیست.مؤلّف گوید:اگر براى هزار مرتبه‏ صلوات فرصت نکرد،دست‏کم صد مرتبه را ترک نکند،تا در روز قیامت چهره ‏اش نورانى گردد.و روایت شده:هرکس روز جمعه صد مرتبه صلوات فرستد و صد مرتبه
اَستَغفِرُاللهَ رَبَّی وَ اَتُوبُ اِلَیهِ
از خدا؛پروردگارم آمرزش می جویم و به سوى او می پویم

گوید و صد مرتبه سوره«توحید» را بخواند،آمرزیده خواهد شد.و نیز روایت شده:که ثواب صلوات بر محمّد و آل محمّد،بین نماز ظهر و عصر برابر با ثواب‏ هفتاد حج است.

هفدهم:حضرت رسول و ائمه طاهرین علیهم السّلام را زیارت نماید و کیفیت آن در باب زیارات خواهد آمد.

هیجدهم:به زیارت گذشتگان به ویژه پدر و مادر یا یکى از ایشان برود،که این عمل ثواب بسیار دارد.از امام باقر علیه السّلام‏ روایت شده:مردگان را در روز جمعه زیارت کنید،زیرا می دانند چه کسى به زیارت ایشان رفته است و ازاین‏رو شاد می شوند.

 نوزدهم:دعاى«ندبه»را که از اعمال عیدهاى چهارگانه است بخواند.این دعا بعد از این،در جاى خودش خواهد، آمد.

بیستم:آگاه باش براى روز جمعه جز نافله آن،که بیست رکعت است،نمازهاى بسیارى ذکر شده‏ است.کیفیت نافله مذکور بنا بر مشهور آن است که شش رکعت آن زمانى که نور آفتاب افق را فرا گیرد بجا آورده شود، و شش رکعت دیگر وقتى که خورشید بالا بیاید،و شش رکعت دیگر نزدیک ظهر،و دو رکعت پس از ظهر پیش از نماز ظهر،و یا آنکه شش رکعت اوّل را پس از نماز جمعه یا نماز ظهر بجا آورد،به صورتى که در کتب فقها و(مصابیح)ذکر شده. البته نمازهاى بسیار دیگرى نیز نقل شده،که ذکر بعضى از آنها در این مقام مناسبت دارد،هر چند بیشتر آنها اختصاصى به روز جمعه ندارد،ولى بجا آوردن آنها در روز جمعه بیشتر فضیلت دارد: از جمله آنها نماز کامله است که شیخ طوسى،و سیّد ابن طاووس و شهید و علاّمه حلّى و دیگران به سندهاى بسیار و معتبر از امام صادق علیه السّلام و ایشان از پدران بزرگوارشان علیهم السّلام از حضرت رسول صلى اللّه علیه و آله روایت کرده‏اند که آن حضرت فرمود: «هرکس در روز جمعه پیش از ظهر چهار رکعت نماز بخواند،و در هر رکعت سوره«حمد»را ده مرتبه و هر یک از: «قل اعوذ بربّ النّاس» و «قل اعوذ بربّ الفلق» و «قل هو اللّه احد» و «قل یا ایّها الکافرون» و «ایة الکرسى»را ده مرتبه،و به روایت دیگر: «انّا انزلناه» و آیة «شهد اللّه...» [آیه 18 سوره آل عمران] را نیز هر یک ده مرتبه بخواند،و آنگاه که از چهار رکعت فارغ شود،صد مرتبه استغفار کند، و صد مرتبه بگوید:
سُبحانَ اللهِ وَالحَمدُلِلّهِ وَ لا اِلهَ اِلّا اللهُ اَکبَرُ وَ لا حَولَ وَلا قُوَّة الّا بِاللهِ العَلِیِّ العَظیمِ .
خدا پاک و منزه است و ستایش تنها او را سزاست و خدایى جز او نیست،و خدا بزرگتر از هر وصفى است و هیچ نیرو و توانى جز برآمده از خداى‏ بلند مرتبه بزرگ نیست.
و پس از آن صد مرتبه صلوات فرستد،خدا شرّ اهل آسمان و شرّ اهل زمین،و شرّ شیطان و شرّ پادشاهان ستمگر را از او برطرف کند»تا پایان روایت که همه در بیان فضیلت این نماز است.نماز دیگر:حارث همدانى‏ از امیر المؤمنین علیه السّلام روایت کرده:اگر بتوانى روز جمعه ده رکعت نماز بجاى آر،و رکوع و سجودش را تمام و کامل ادا کن،و پس‏ از هر دو رکعت صد مرتبه بگو:
سبحانَ اللهِ وَ بِحَمدِهِ
پاک و منزه است خدایى که ستایش تنها شایسته اوست
که فضیلت بسیار دارد.
منبع :‌باشگاه خبرنگاران جوان

  • حسین توکلی

پیامبر اکرم(ص) می‌فرماید: ای علی! خوابیدن چهار گونه است: خواب پیامبران بر پشت، خواب مؤمنان بر پهلوی راست، خواب کافران و منافقان بر پهلوی چپ و خواب شیطان‌ها بر رویشان است.

حضرت علی(ع) می‌فرماید: خوابیدن چهار قسمت است: پیامبران بر پشت دراز کشیده می‌خوابند، در حالی که چشم‌هایشان برای دریافت وحی پروردگار نمی‌خوابد. مؤمن رو به قبله بر پهلوی راست می‌خوابد. پادشاهان و فرزندانشان برای گوارایی غذا بر پهلوی چپ می‌خوابند و ابلیس و برادرانش و دیوانگان و آسیب‌دیدگان عقلی بر روی شکم می‌خوابند.

از امام رضا(ع) روایت شده است که می‌فرمود: قدرت و سلطنت خواب، در مغز است و آن مایه پایداری و نیرومندی جسم است، پس هرگاه خواستی بخوابی ابتدا بر سمت راست سپس بر سمت چپ بخواب و همچنین هنگام برخاستن از سمت راست برخیز.

مکان خواب

رسول خدا(ص) می‌فرماید: بر بام و جایی که محفوظ نیست نخوابید.

امام صادق(ع) می‌فرماید: بر روی چهارپایت مخواب، چون زخم پشتش را سریع می‌گرداند و این کار حکیمان نیست، مگر اینکه در کجاوه باشی و امکان استراحت داشته باشی.

امام کاظم(ع) می‌فرماید: رسول خدا(ص) کسی را که تنها در خانه بخوابد نهی می‌کرد.

وقت خواب

امام باقر(ع) می‌فرماید: خواب در ابتدای روز مایه نادانی و کودنی و خواب قیلوله (خواب کوتاه نیمروز) نعمت و خواب پس از عصر مایه حماقت و ابلهی و خواب میان مغرب و عشا مایه محرومیت از روزی است.

امیرمؤمنان(ع) می‌فرماید: خواب میان مغرب و عشاء و پیش از طلوع خورشید مایه فقر است.

میانه‌روی در خواب

رسول خدا(ص) می‌فرماید: خدا سه چیز را دوست دارد: کم‌گویی، کم‌خوابی و کم‌‌خوری و نیز می‌فرماید: یکی از بدترین چیزهایی که درباره امتم هراس دارم، پرخوابی است.

امیر مومنان(ع) می‌فرماید: اهل دنیا کسی است که خوابش بسیار باشد؛ همچنین می‌فرماید: پرخوری و پرخوابی جان را فاسد می‌کنند و زیانبار است.

امام صادق(ع) می‌فرماید: چهار چیز است که مقدار کم آنها هم بسیار است: آتش، خواب، بیماری و دشمنی. مقدار کم هر یک از این چهار چیز را ناچیز نشمارید بلکه مقدار کم آنها نیز بسیار است و می‌تواند منشأ پیامد زیاد باشد.

خواب پریشان

امام صادق(ع) فرمود: هر گاه کسی خوابی پریشان و ناخوشایند دید (و از خواب بیدار شد) پهلو به پهلو شود و آیه 10 سوره مبارکه «مجادله» را بخواند: «إِنَّمَا النَّجْوَى مِنَ الشَّیْطَانِ لِیَحْزُنَ الَّذِینَ آمَنُوا وَلَیْسَ بِضَارِّهِمْ شَیْئًا إِلَّا بِإِذْنِ اللَّهِ» سپس بگوید: «عذت بما عاذت به ملائکة الله المقربون و انبیاؤه المرسلون و عباده الصالحون من شر ما رأیت و من شر الشیطان الرجیم»؛ به آنچه فرشتگان مقرب الهی و پیامبر مرسل و بندگان شایسته خدا پناه برده‌اند، پناه می‌برم از شر خوابی که دیده‌ام و از شر شیطان رجیم.

منبع : باشگاه خبرنگاران جوان

  • حسین توکلی