پیشتازان طبس

۶۸۷ مطلب توسط «حسین توکلی» ثبت شده است


انقلاب اصیل ماجلوه ای از نهضت پر عظمت حضرت رسول ا... (ص ) است .

خون شهیدان ، انقلاب و اسلام را بیمه کرده است .

رمز پیروزی شما ایمان و وحدت کلمه بود .

پیروزی انقلاب مرهون فداکاریهای دلاورانه ملت ، خصوصاً شهیدان است .

انقلاب ما متکی به معنویات و خداست .

این انقلاب با تائیدات غیبی الهی پیروز گردید .

چشم دنیا به انقلاب ما معطوف است .

ولایت فقیه برای شما یک هدیه الهی است .

هرچه انقلاب اسلامی دارد از برکت مجاهدت شهدا و ایثارگران است.

این نعمت بزرگ الهی ( انقلاب اسلامی ) را ارزان از دست ندهید .

22 بهمن بهمن در طول زندگی و برای نسلهای آینده  باید سرمشق همه قرارگیرد .

فجر انقلاب ، دمیدن خورشید استقلال و آزادی است.

نهضت ایران ، نهضتی بود که خدای تبارک و تعالی در آن نقش داشت .

این اعجاز بزرگ قرن و این پیروزی بی نظیر و این جمهوری اسلامی محتاج به حفظ و نگهداری است .

  • حسین توکلی


دهه فجر مقطع رهایی ملت ایران است .

زنده نگه داشتن یاد شهدای انقلاب باعث تداوم حرکت انقلاب است .

دهه فجر آئینه ای است که خورشید اسلام در آن درخشید  و به ما منعکس شد .

انقلاب اسلامی با اتکاء به قدرت مردم ، آسیب ناپذیر است .

این انقلاب ، بی نام خمینی (ره ) در هیچ جای جهان شناخته شده نیست .

وحدت ، کلید موفقیت و رمز پیروزی انقلاب ما بوده است .

حفظ حیثیت و آبروی انقلاب اسلامی و نظام ، امروز بر همه واجب است .

خط انقلاب ، خط عظمت اسلام و مسلمین و دفاع از مظلومین و مستضعفین است .

دهه فجر ، دهه تجدید قوای نیروهای انقلابی و تجدید میثاق ملت با انقلاب است .

دهه فجر عیدی است که یک تاریخ سر تا پا ظلم و طغیان را قطع کرد .

دهه فجر مظهر شکوه و عظمت و فداکاری ملت ایران است .

انقلاب و نهضت امام (ره ) برای حاکمیت اسلام بود .

پیروزی انقلاب اسلامی در ایران سرآغاز حاکمیت ارزشهای معنوی بوده است .

وحدت کلمه و حضور خود را در صحنه حفظ کنید  و یاد امام و انقلاب را زنده نگه دارید

22 بهمن روز تجدید عهد با انقلاب ،‌امام و اسلام است .

دهه فجر در تاریخ ایران نقطه ای تعیین کننده  و بی مانند به شمار می رود.

  • حسین توکلی

ترجیع بند اکثر شعارهای مردم به جان آمده از ستم ، ( مرگ بر شــــاه ) بود و می دانستند که تا شاه ، کفن نشود ، این وطن ، وطن نمی شود. آنان با شعارهای متعددی نفرت از طاغوت را به نمایش می گذاشتند :

" مرگ بر این سلطنت پهلوی"

" توپ، تانک، مسلسل دیگر اثر ندارد"   "شاه بجز خودکشی راه دگر ندارد"

" ایستادن در صف نفت حالا دیگه حرام است"

" لباس گرم بپوش که کار شاه تمام است"

" مردم! رفتن شاه یه حقه ی سیاسی است!"

" گول نخورید نهضت ما اساسی است"

" نظام شاهنشاهی نابود باید گردد"

" زندگی مصرفی معادل بردگی است"

 " نظام شاهنشاهی مظهر هر فسادیست"

" شاه باید برگردد"    " اعدام باید گردد"

" مرگ بر این سلطنت پر فریب"

" مردم ما بیدارند، از سلطنت بیزارند"

مردم از سویی نفرت و انزجار خود را از استبداد و طاغوت به نمایش می گذاشتند و از سوی دیگر، اهداف متعالی خود را نیز به جهانیان اعلام می کردند، آنان با شعارهایی چون:

- "الله اکبر"

- "لا اله الا الله"

-" یا حسین!"

- "حسین جان، حسین جان!"       "راهت ادامه دارد"

- "نهضت ما حسینیه"         "رهبر ما خمینیه"

ماهیت دینی و مذهبی قیام خود را متجلی می کردند و حرف دل خود را چنین بیان می کردند:

" پرچم، پرچم، پرچم خونین قرآن"        " در دست مجاهد مردان"

" تا خون مظلومان به جوش است"      " آوای عاشورا به گوش است"

" هر کس که عدالت خواه است"         " از عدل علی آگاه است"

" این منطق ثارالله است"        " باید به هم یاری نمائیم"

" فتح اسلام در جهاد است"    " فتح مسلمان در اتحاد است"

با صراحت و قاطعیت و اطمینان و ایمان کامل می گفتند:

" کار شاه تمام است"     " خمینی امام است"

" استقلال و آزادی"

" جمهوری اسلامی "

" آخرین کلام است"

رهبری امام خمینی(س) برجسته ترین نقطه قیام مردم در سال 57 بود. او کانون توجه عموم مردم و محور حرکت چرخهای انقلاب بود و همه تنها گوش به فرمان او بودند و در مسیری حرکت می کردند که رهبر محبوبشان ترسیم می کرد. این مسئله در شعارهای پرشور مردم بخوبی نمایان بود که:

- "الله اکبر، خمینی رهبر"

- " تا خون در رگ ماست، خمینی رهبر ماست"

- "نهضت ما حسینیه، رهبر ما خمینیه"

- "ما همه سرباز توایم خمینی، گوش به فرمان توایم خمینی "

- "حزب فقط حزب الله، رهبر فقط روح الله"

یا

- "خمینی آزاده، پیام عالی داده "   " که نهضت ما قطعی است"

" پیروزی ما حتمی است"   " اگر نمایی تو استقامت"

" سکوت بیجا بود خیانت"

" برو تو ای بیگانه" " مگو دگر افسانه" " که رهبر ما باشد" " خمینی فرزانه" " بود به مهدی مرید و نایب" " شود بزودی امیر و غالب"

یا می گفتند:

" مجاهد بت شکن" " خمینی قهرمان" " فرموده است اینچنین" " به ملت مسلمان" " بهترین عبادت" " به نزد خداوند" " مرگ بر شاه، مرگ بر شاه"

هر راهپیمایی نهایتا به درگیری با نیروهای تا بن دندان مسلح رژیم می انجامید و جوانان بسیاری چون لاله پرپر می شدند ولی هر گلی که پرپر می شد، گلی دیگر می شکفت و روزی دیگر و تظاهراتی دیگر در راه بود، مردم پیکر جوانان شهید خود را به دوش می گرفتند و دردمندانه می سرودند:

" ای شاه خائن آواره گردی" " خاک وطن را ویرانه کردی" " کشتی جوانان وطن، آه و واویلا" " کردی هزاران تن کفن ، آه و واویلا" " مرگ بر شاه، مرگ بر شاه"

" ای شهید حق آیم به سویت"      " بهشت موعود در پیش رویت"

" مادر ندیده روی تو، الله اکبر"        " پدر نشسته سوگ تو، الله اکبر"

" مرگ بر شاه، مرگ بر شاه"

" زنده و جاوید باد یاد شهیدان ما"

یا می گفتند:

" خون گرفته ایران را " " قزوین و خراسان را" " کشتند جوانان را" " حامیان قرآن را" " مرگ بر این شاه، مرگ بر این شاه!"

با اینکه مزدوران سنگدل رژیم شاه، به امر فرماندهان خود رگبار مسلسل را بی محابا بر روی مردم بی سلاح می گشودند ولی ذره ای ترس از کشته شدن در دل پیر و جوان و زن و مرد نبود. خطاب به رهبر محبوب خود فریاد می زدند:

" خمینی عزیزم، بگو تا خون بریزم"

" از جان خود گذشتیم"     " با خون خود نوشتیم"

" یا مرگ یا خمینی"

در برابر تفنگ دژخیمان سینه را سپر می کردند و با خشم انقلابی خطاب به آنان فریاد می زدند:

" می کشم، می کشم آنکه برادرم کشت"

" توپ، تانک، مسلسل، دیگر اثر ندارد"  " حکومت نظامی دیگر ثمر ندارد"

" به مادرم بگویید، دیگر پسر ندارد"

" اگر به کشتار خلق ادامه دهد این شاه"

" جنگ مسلحانه به یاری روح الله" " سلطنت واژگون" " شاه را سرنگون" " مرگ بر شاه، مرگ بر شاه"

" توپ، تانک، مسلسل، دیگر اثر ندارد" " شاه بجز خودکشی راه دگر ندارد"

" وای اگر خمینی حکم جهادم دهد"

" ارتش دنیا نتواند که جوابم دهد"

" رهبرا رهبرا! ما را مسلح کنید"

  • حسین توکلی



دانلود صوت سخنرانی


بسم الله الرحمن الرحیم

ما در این مدت مصیبت ها دیده ایم، مصیبت های بسیار بزرگ و بعضی پیروزها حاصل شد که البته آن هم بزرگ بوده، مصیبت های زن های جوان مرده، مردهای اولاد از دست داده، طفل های پدر از دست داده.

من وقتی چشمم به بعضی از اینها که اولاد خودشان را از دست داده اند می افتد، سنگینی در دوشم پیدا می شود که نمی توانم تاب بیاورم. من نمی توانم از عهده این خسارات که بر ملت ما وارد شده است برآیم، من نمی توانم تشکر از این ملت بکنم که همه چیز خودش را در راه خدا داد، خدای تبارک و تعالی باید به آنها اجر عنایت فرماید.

من به مادرهای فرزند از دست داده تسلیت عرض می کنم و در غم آنها شریک هستم. من به پدرهای جوان داده، من به آنها تسلیت عرض می کنم. من به جوان هائی که پدرانشان را در این مدت از دست داده اند تسلیت عرض می کنم.

خوب، ما حساب بکنیم که این مصیبت ها برای چه به این ملت وارد شد، مگر این ملت چه می گفت و چه می گوید که از آنوقتی که صدای ملت در آمده است تا حالا قتل و ظلم و غارت و همه اینها ادامه دارد. ملت ما چه می گفتند که مستحق این عقوبات شدند ملت ما یک مطلبش این بود که این سلطنت پهلوی از اول که پایه گذاری شد برخلاف قوانین بود. آنهائی که در سن من هستند، می دانند و دیده اند که مجلس موسسان که تاسیس شد، با سرنیزه تاسیس شد، ملت هیچ دخالت نداشت در مجلس موسسان، مجلس موسسان را با زور سرنیزه تاسیس کردند و با زور، وکلای آن را وادار کردند به اینکه به رضاشاه رای سلطنت بدهند. پس این سلطنت از اول یک امر باطلی بود، بلکه اصل رژیم سلطنتی از اول خلاف قانون و خلاف قواعد عقلی است و خلاف حقوق بشر است. برای اینکه ما فرض می کنیم که یک ملتی تمامشان رای داند که یک نفری سلطان باشد، بسیار خوب، اینها از باب اینکه مسلط بر سرنوشت خودشان هستند و مختار به سرنوشت خودشان هستند، رای آنها برای آنها قابل است؛ لکن اگر چنانچه یک ملتی رای دادند (ولو تمامشان) به اینکه اعقاب این سلطان هم سلطان باشد، این به چه حقی ملت پنجاه سال از این، سرنوشت ملت بعد را معین می کند سرنوشت هر ملتی به دست خودش است. ما در زمان سابق، فرض بفرمائید که زمان اول قاجاریه نبودیم، اگر فرض کنیم که سلطنت قاجاریه به واسطه یک رفراندمی تحقق پیدا کرد و همه ملت هم ما فرض کنیم که رای مثبت دادند، اما رای مثبت دادند بر آقامحمدخان قجر و آن سلاطینی که بعدها می آیند. در زمانی که ما بودیم و زمان سلطنت احمدشاه بود، هیچ یک از ما زمان آقامحمدخان را ادراک نکرده، آن اجداد ما که رای دادند برای سلطنت قاجاریه، به چه حقی رای دادند که زمان ما احمد شاه سلطان باشد سرنوشت هر ملت دست خودش است. ملت در صد سال پیش از این، صدوپنجاه سال پیش از این، یک ملتی بوده، یک سرنوشتی داشته است و اختیاری داشته ولی او اختیار ماها را نداشته است که یک سلطانی را بر ما مسلط کند. ما فرض می کنیم که این سلطنت پهلوی، اول که تاسیس شد به اختیار مردم بود و مجلس موسسان را هم به اختیار مردم تاسیس کردند و این اسباب این می شود که - بر فرض اینکه این امر باطل، صحیح باشد- فقط رضاخان سلطان باشد، آن هم بر آن اشخاصی که در آن زمان بودند و اما محمد رضا سلطان باشد بر این جمعیتی که الان بیشتر شان، بلکه الا بعض قلیلی از آنها ادارک آنوقت را نکرده اند، چه حقی داشتند ملت در آن زمان، سرنوشت ما را در این زمان معین کنند؛ بنابر این سلطنت محمدرضا اولا که چون سلطنت پدرش خلاف قانون بود و با زور و با سرنیزه تاسیس شده بود مجلس، غیر قانونی است، پس سلطنت محمدرضا هم غیر قانونی است و اگر چنانچه سلطنت رضاشاه فرض بکنیم که قانونی بوده، چه حقی آنها داشتند که برای ما سرنوشت معین کنند هر کسی سرنوشتش با خودش است، مگر پدرهای ما ولی ما هستند؟ مگر آن اشخاصی که درصد سال پیش از این، هشتاد سال پیش از این بودند، می توانند سرنوشت یک ملتی را که بعدها وجود پیدا کنند، آنها تعیین بکنند؟ این هم یک دلیل که سلطنت محمدرضا سلطنت قانونی نیست. علاوه بر این، این سلطنتی که در آنوقت درست کرده بودند و مجلس موسسان هم ما فرض کنیم که صحیح بوده است، این ملتی که سرنوشت خودش با خودش باید باشد، در این زمان می گوید که ما نمی خواهیم این سلطان را. وقتی که اینها رای دادند به اینکه ما سلطنت رضاشاه را، سلطنت محمدرضاشاه را، رژیم سلطنتی را نمی خواهیم، سرنوشت اینها با خودشان است. این هم یک راه است از برای اینکه سلطنت او باطل است.

حالا می آئیم سراغ دولت هائی که ناشی شده از سلطنت محمدرضا و مجلس هائی که ما داریم. در تمام طول مشروطیت الا بعضی از زمان ها آن هم نسبت به بعض از وکلا، مردم دخالت نداشتند در تعیین وکلا. شما الان اطلاع دارید که در این مجلسی که حالا هست، چه مجلس شورا و چه مجلس سنا و شما ملت ایران هستید، شما ملتی هستید که در تهران سکنی دارید، من از شما مردم تهران سوال می کنم که آیا این وکلائی که در مجلس هستند، چه در مجلس سنا و چه در مجلس شورا شما اطلاع داشتید که اینها را خودتان تعیین کنید اکثر این مردم می شناسند این افرادی را که به عنوان مجلس و به عنوان وکیل مجلس سنا یا مجلس شورا در مجلس هستند یا این هم با زور تعیین شده بدون اطلاع مردم. مجلسی که بدون اطلاع مردم است و بدون رضایت مردم است، این مجلس، مجلس غیرقانونی است. بنابر این اینهائی که در مجلس نشسته اند و مال ملت را گرفته اند به عنوان اینکه حقوق هر فرض کنید که وکیلی اینقدر است، این حقوق را حق نداشتند بگیرند و ضامن هستند. آنهائی هم که در مجلس سنا هستند، آن ها هم حق نداشتند و ضامن هستند. و اما دولتی که ناشی می شود از یک شاهی که خودش و پدرش غیر قانونی است، خودش علاوه بر او غیرقانونی است، وکلائی که تعیین کرده است غیرقانونی است، دولتی که از همچو مجلسی و همچو سلطانی انشا بشود، این دولت غیرقانونی است. این ملت حرفی را که داشتند در زمان محمدرضاخان می گفتند که این سلطنت را ما نمی خواهیم و سرنوشت ما با خود ماست. در حالا هم می گویند که ما این وکلا را غیرقانونی می دانیم، این مجلس سنا را غیرقانونی می دانیم، این دولت را غیرقانونی می دانیم. آیا کسی که خودش از ناحیه مجلس، از ناحیه مجلس سنا، از ناحیه شاه منصوب است و همه آنها غیر قانونی هستند، می شود که قانونی باشد ما می گوئیم که شما غیر قانونی هستید باید بروید. ما اعلام می کنیم که دولتی که به اسم دولت قانونی خودش را معرفی می کند، حتی خودش قبول ندارد که قانونی است، خودش تا چند سال پیش از این، تا آنوقتی که دستش نیامده بود این وزارت، قبول داشت که غیرقانونی است، حالا چه شده است که می گوید من قانونی هستم این مجلس غیرقانونی است، از خود وکلا بپرسید که آیا شما را ملت تعیین کرده است هر کدام ادعا کردند که ملت تعیین کرده است، ما دستشان را می دهیم دست یک نفر آدم ببرد او را در حوزه انتخابیه اش، در حوزه انتخابیه اش از مردم سوال می کنیم که این آقا آیا وکیل شما هست، شما او را تعیین کردید حتما بدانید که جواب آنها نفی است. بنابر این آیا یک ملتی که فریاد می کند که ما این دولت مان، این شاه مان، این مجلس مان برخلاف قوانین است و حق شرعی و حق قانونی و حق بشری ما این است که سرنوشت مان دست خودمان باشد، آیا حق این ملت این است که یک قبرستان شهید برای ما درست بکنند، در تهران، یک قبرستان هم در جاهای دیگر

من باید عرض کنم که محمد رضای پهلوی، این خائن خبیث برای ما رفت، فرار کرد و همه چیز ما را به باد داد. مملکت ما را خراب کرد، قبرستان های ما را آباد کرد. مملکت ما را از ناحیه اقتصاد خراب کرد. تمام اقتصاد ما الان خراب است و از هم ریخته است که اگر چنانچه بخواهیم ما این اقتصاد را به حال اول برگردانیم، سال های طولانی با همت همه مردم، نه یک دولت این کار را می تواند بکند و نه یک قشر از اقشار مردم این کار را می توانند بکنند، تا تمام مردم دست به دست هم ندهند نمی توانند این به هم ریختگی اقتصاد را از بین ببرند. شما ملاحظه کنید، به اسم اینکه ما می خواهیم زراعت را، دهقان ها را دهقان کنیم، تا حالا رعیت بودند و ما می خواهیم حالا دهقانشان کنیم، اصلاحات ارضی درست کردند، اصلاحات ارضی شان بعد از این مدت طولانی به اینجا منتهی شد که بکلی دهقانی از بین رفت، بکلی زراعت ما از بین رفت و الان شما در همه چیز محتاجید به خارج؛ یعنی محمدرضا این کار را کرد تا بازار درست کند از برای آمریکا و ما محتاج به او باشیم در اینکه گندم از او بیاوریم، برنج از او بیاوریم، همه چیز را، تخم مرغ از او بیاوریم یا از اسرائیل که دست نشانده آمریکاست بیاوریم.

بنابراین کارهائی که این آدم کرده به عنوان اصلاح، این کارها خودش افساد بوده است. قضیه اصلاحات ارضی یک لطمه ای بر مملکت ما وارد کرده است که تا شاید بیست سال دیگر ما نتوانیم این را جبرانش بکنیم مگر همه ملت دست به هم بدهند و کمک کنند تا سال بگذرد و جبران بشود این معنا. فرهنگ ما را یک فرهنگ عقب نگه داشته درست کرده است، فرهنگ ما را این عقب نگه داشته به طوری که جوان های ما تحصیلاتشان در اینجا تحصیلات تام و تمام نیست و باید بعد از اینکه یک مدتی در اینجا یک نیمه تحصیلی کردند آن هم با این مصیبت ها، آن هم با این چیزها، باید بروند در خارج تحصیل بکنند. ما پنجاه سال است، بیشتر از پنجاه سال است دانشگاه داریم و قریب سی و چند سال است که این دانشگاه را داریم لکن چون خیانت شده است به ما، از این جهت رشد نکرده، رشد انسانی ندارد، تمام انسان ها و نیروی انسانی ما را از بین برده است این آدم.

این آدم به واسطه نوکری که داشته، مراکز فحشا درست کرده، تلویزیونش مرکز فحشاست، رادیویش بسیاریش فحشاست، مراکزی که اجازه دادند برای اینکه باز باشد، مراکز فحشاست، اینها دست به دست هم دادند. در تهران مرکز مشروب فروشی بیشتر از کتابفروشی است، مراکز فساد دیگر الی ماشائالله است. برای چه سینمای ما مرکز فحشاست. ما با سینما مخالف نیستیم ما با مرکز فحشا مخالفیم. ما با رادیو مخالف نیستیم ما با فحشا مخالفیم. ما با تلویزیون مخالف نیستیم ما با آن چیزی که در خدمت اجانب برای عقب نگه داشتن جوانان ما و از دست دادن نیروی انسانی ماست، با آن مخالف هستیم. ما کی مخالفت کردیم با تجدد، با مراتب تجدد مظاهر تجدد وقتی که از اروپا پایش را در شرق گذاشت خصوصا در ایران، مرکز چیزی که باید از آن استفاده تمدن بکنند ما را به توحش کشانده است. سینما یکی از مظاهر تمدن است که باید در خدمت این مردم، در خدمت تربیت این مردم باشد و شما می دانید که جوان های ما را اینها به تباهی کشیده اند و همین طور سایر این جاها. ما با اینها در این جهات مخالف هستیم. اینها به همه معنا خیانت کرده اند به مملکت ما.

و اما نفت ما، تمام نفت ما را به غیر دادند، به آمریکا و غیر از آمریکا دادند، آنی که به آمریکا دادند عوض چه گرفتند عوض، اسلحه برای پایگاه درست کردن برای آقای آمریکا. ما، هم نفت دادیم و هم پایگاه برای آنها درست کردیم. آمریکا با این حیله که این مرد هم دخالت داشت، با این حیله نفت را از ما برد و برای خودش در عوض پایگاه درست کرد یعنی اسلحه آورده اینجا که ارتش ما نمی تواند این اسلحه را استعمال بکند، باید مستشارهای آنها باشند، باید کارشناس های آنها باشند. این هم از ناحیه نفت که این نفت ما را اگر چند سال دیگر خدای نخواسته این عمر پیدا کرده بود، عمر سلطنتی پیدا کرده بود، مخازن نفت ما را تمام کرده بود، زراعت مان را هم که تمام کرده، این ملت بکلی ساقط شده بود و باید عملگی کند برای اغیار. ما که فریاد می کنیم از دست این، برای این است. خون های جوان های ما برای این جهات ریخته شده، برای اینکه آزادی می خواهیم ما. ما پنجاه سال است که در اختناق بسر بردیم، نه مطبوعات داشتیم، نه رادیوی صحیح داشتیم، نه تلویزیون صحیح داشتیم، نه خطیب توانست حرف بزند، نه اهل منبر می توانستند حرف بزنند، نه امام جماعت می توانست آزاد کار خودش را ادامه بدهد، نه هیچ یک از اقشار ملت کارشان را می توانستند ادامه بدهند و در زمان ایشان هم همین اختناق به طریق بالاتر باقی است و باقی بود و الا هم باز نیمه حشاشه او که باقی است، نیمه حشاشه این اختناقی هم باقی است. ما می گوئیم که خود آن آدم، دولت آن آدم، مجلس آن آدم، تمام اینها غیر قانونی است واگر ادامه به این بدهند اینها مجرمند و باید محاکمه بشوند و ما آنها را محاکمه می کنیم.

من دولت تعیین می کنم، من تو دهن این دولت می زنم، من دولت تعیین می کنم، من به پشتیبانی این ملت دولت تعیین می کنم، من به واسطه اینکه ملت مرا قبول دارد (تکبیر حضار) این آقا که خودش هم خودش را قبول ندارد، رفقایش هم قبولش ندارند، ملت هم قبولش ندارد، ارتش هم قبولش ندارد، فقط آمریکا از این پشتیبانی کرده و فرستاده به ارتش دستور داده که از او پشتیبانی بکنید، انگلیس هم از این پشتیبانی کرده و گفته است که باید از این پشتیبانی بکنید. یک نفر آدمی که نه ملت قبولش دارد نه هیچ یک از طبقات ملت از هر جا بگوئید قبولش ندارند، بله چند تا از اشرار را دارند که می آورند توی خیابان ها، از خودشان هست این اشرار، فریاد هم می کنند، از این حرف ها هم می زنند لکن ملت این است، این ملت است (اشاره به حضار). می گوید که در یک مملکت که دو تا دولت نمی شود. خوب واضح است این، یک مملکت دو تا دولت ندارد لکن دولت غیرقانونی باید برود، تو غیرقانونی هستی، دولتی که ما می گوئیم، دولتی است که متکی به آرای ملت است، متکی به حکم خداست، تو باید یا خدا را انکار کنی یا ملت را. باید سرجایش بنشیند این آدم و یا اینکه به امر آمریکا و اینها وادار کند یک دسته ای از اشرار را این ملت را قتل عام کند.

ما تا هستیم نمی گذاریم اینها سلطه پیدا کنند، ما نمی گذاریم دوباره اعاده بشود آن حیثیت سابق و آن ظلم های سابق، ما نخواهیم گذشت که محمدرضا برگردد، اینها می خواهند او را برگردانند، بیدار باشید. ای مردم! بیدار باشید، نقشه دارند می کشند، ستاد درست کرده مردیکه در آن جائی که هست، روابط دارند درست می کنند، می خواهند دوباره ما را برگردانند به آن عهدی که همه چیزمان اختناق در اختناق باشد و همه هستی ما به کام آمریکا برود. ما نخواهیم گذاشت، تا جان داریم نخواهیم گذاشت و من از خدای تبارک و تعالی سلامت همه شما را خواستار هستم و من عرض می کنم بر همه ما واجب است که این نهضت را ادامه بدهیم تا آنوقتی که اینها ساقط بشوند و ما به واسطه آرای مردم، مجلس سنا درست بکنیم و دولت اول را، دولت دائمی را (در پایان سخنرانی ، امام خمینی (ره) این قسمت را اینگونه اصلاح کردند: مقصود من از مجلس سنا مجلس موسسان بود، نه مجلس سنا. مجلس سنا اصلش یک حرف مزخرفی است، همیشه بوده.) تعیین بکنیم.

و من باید یک نصحیت به ارتش بکنم و یک تشکر از یکی از ارکان ارتش، یک قشرهائی از ارتش. اما آن نصحیتی که می کنم این است که ما می خواهیم که شما مستقل باشید، ماها داریم زحمت می کشیم، ماها خون دادیم، ماها جوان دادیم، ماها حیثیت و آبرو دادیم، مشایخ ما حبس رفتند، زجر کشیدند، می خواهیم که ارتش ما مستقل باشد. آقای ارتشبد! شما نمی خواهید شما نمی خواهید مستقل باشید

آقای سرلشکر! شما نمی خواهید مستقل باشید، شما می خواهید نوکر باشید من به شما نصحیت می کنم که بیائید در آغوش ملت، همان که ملت می گوید بگوئید، ما باید مستقل باشیم، ملت می گوید ارتش باید مستقل باشد، ارتش نباید زیر فرمان مستشارهای آمریکا و اجنبی باشد، شما هم بیائید، ما برای خاطر شما این حرف را می زنیم، شما هم بیائید برای خاطر خودتان این حرف را بزنید، بگوئید (ما می خواهیم مستقل باشیم، ما نمی خواهیم این مستشارها باشند.) ما که این حرف را می زنیم که ارتش باید مستقل باشد، جزای ما این است که بریزید توی خیابان خون جوان های ما را بریزید که چرا می گوئید من باید مستقل باشم ما می خواهیم تو آقا باشی.

و اما تشکر می کنم از این قشرهائی که متصل شدند به ملت، اینها آبروی خودشان را، آبروی کشورشان را، آبروی ملت شان را اینها حفظ کردند. این درجه دارها، همافرها، افسرهای نیروی هوائی، اینها همه مورد تشکر و تمجید ما هستند و همین طور آنهائی که در اصفهان و در همدان و در سایر جاها، اینها تکلیف شرعی، ملی، کشوری خودشان را دانستند و به ملت ملحق شدند و پشتیبانی از نهضت اسلامی ملت را کردند ما از آنها تشکر می کنیم و به اینهائی که متصل نشدند می گوئیم که متصل بشوید به اینها، اسلام برای شما بهتر از کفر است، ملت برای شما بهتر از اجنبی است. ما برای شما می گوئیم این مطلب را، شما هم برای خودتان این کار را بکنید، رها بکنید این را، خیال نکنید که اگر رها کردید ما می آئیم شما را به دار می زنیم. این چیزهائی است که شماها یا کسان دیگر درست کرده اند والا این همافرها و این درجه دارها و این افسرها که آمدند و متصل شدند، ما با کمال عزت و سعادت آنها را حفظ می کنیم و ما می خواهیم که مملکت، مملکت قوی باشد، ما می خواهیم که مملکت دارای یک نظام قدرتمند باشد، ما نمی خواهیم نظام را به هم بزنیم، ما می خواهیم نظام محفوظ باشد لکن نظام ناشی از ملت در خدمت ملت، نه نظامی که دیگران سرپرستی اش را بکنند و دیگران فرمان به آن بدهند.

والسلام علیکم و رحمه الله و برکاته.

  • حسین توکلی















































  • حسین توکلی
 




دستم را می گیرد!

عارفی را گفتند: خداوند را چگونه میبینی؟!

گفت آنگونه که همیشه میتواند مُچم را بگیرد، اما دستم را می گیرد.

 

 

پسر نیک سیرت و پسر بدکردار

پسری با اخلاق و نیک سیرت، اما فقیر، به خواستگاری دختری می رود...

پدر دختر گفت: تو فقیری و دخترم طاقت رنج و سختی ندارد، پس من به تو دختر نمی دهم...!!

پسری پولدار، اما بدکردار به خواستگاری همان دختر می رود، پدر دختر با ازدواجشان موافقت می کند و در مورد اخلاق پسر می گوید:

ان شاءالله خدا او را هدایت می کند...!

دختر گفت: پدر جان؛ مگر خدایی که هدایت می کند، با خدایی که روزی می دهد فرق دارد؟؟؟!!!!...



 

خدای روزی ده

از کاسبی پرسیدند: چگونه در این کوچه پرت و بی عابر کسب روزی می کنی؟ 

گفت: آن خدایی که فرشته مرگش مرا در هر سوراخی که باشم پیدا می کند!! چگونه فرشته روزیش مرا گم می کند!!!؟


 

 

پرهای در مسیر باد

مردی ﺑﺎ ﻳﻚ ﺟﻤﻠﻪ همسرش را ﺭﻧﺠﺎﻧﺪ. اﻣﺎ ﺑﻼﻓﺎﺻﻠﻪ ﭘﺸﻴﻤﺎﻥ ﺷﺪ. اﺯ ﺭاﻩ ﻫﺎی ﻣﺨﺘﻠﻒ ﺑﺮای ﺑﺪﺳﺖ ﺁﻭﺭﺩﻥ ﺩﻝ همسرﺶ ﺗﻼﺵ ﻛﺮﺩ. اﺯﺟﻤﻠﻪ ﻧﺰﺩ ﭘﻴﺮ ﺩاﻧﺎی ﺷﻬﺮ ﺭﻓﺖ ﻭ ﺑﺎ اﻭ ﻣﺸﻮﺭﺕ ﻛﺮﺩ. ﭘﻴﺮ ﮔﻔﺖ: براﻱ ﺟﺒﺮاﻥ ﺳﺨﻨﺖ ﺩﻭ ﻛﺎﺭ ﺑﺎﻳﺪ اﻧﺠﺎﻡ ﺩﻫﻲ؛ ﺟﻮاﻥ ﺑﺎ ﺷﻮﻕ ﺩﺭﺧﻮاﺳﺖ ﻛﺮﺩ ﻛﻪ ﺭاﻩ ﺣﻞ ﺭا ﺑﺮاﻳﺶ ﺷﺮﺡ ﺩﻫﺪ. ﭘﻴﺮ ﺧﺮﺩﻣﻨﺪ ﮔﻔﺖ: اﻣﺸﺐ ﺑﺎﻟﺸﻲ اﺯ ﭘﺮ ﺑﺮﺩاﺷﺘﻪ ﻭ ﮔﻮﺷﻪ ﺁﻥ ﺭا ﺳﻮﺭاﺥ ﻛﻦ، ﺳﭙﺲ ﺑﻪ ﻛﻮﭼﻪ ﻫﺎ ﻭ ﻣﺤﻼﺕ ﺑﺮﻭ ﻭ ﭘﺸﺖ ﺩﺭ ﻫﺮ ﺧﺎﻧﻪ ای ﻳﻚ ﭘﺮ ﺑﮕﺬاﺭ ﺗﺎ ﭘﺮﻫﺎ ﺗﻤﺎﻡ ﺷﻮﺩ. ﻫﺮ ﻭﻗﺖ اﻳﻦ ﻛﺎﺭ ﺭا ﻛﺮﺩی ﻧﺰﺩ ﻣﻦ ﺑﻴﺎ ﺗﺎ ﻣﺮﺣﻠﻪ ﺩﻭﻡ ﺭا ﺑﮕﻮﻳﻢ. ﺟﻮاﻥ ﺗﻤﺎﻡ ﺁﻥ ﺷﺐ ﺭا ﺑﻪ آن کار ﻃﺎﻗﺖ ﻓﺮﺳﺎ ﻣﺸﻐﻮﻝ ﺷﺪ. اﻧﮕﺸﺘﺎﻧﺶ اﺯ ﺳﺮﻣﺎﻱ ﺷﺒﺎﻧﻪ ﻳﺦ ﺯﺩﻩ ﺑﻮﺩ. ﻭﻟﻲ ﺑﺎﺯ ﻫﻢ اﺩاﻣﻪ ﺩاد ﺗﺎ اﻳﻨﻜﻪ ﻫﻨﮕﺎﻡ ﻃﻠﻮﻉ ﺁﻓﺘﺎﺏ ﻛﺎﺭﺵ ﺗﻤﺎﻡ ﺷﺪ. ﺑﺎﺳﺮﻋﺖ ﻧﺰﺩ ﭘﻴﺮ ﺭﻓﺖ ﻭ ﺑﺎ ﺧﻮﺷﻨﻮﺩی ﮔﻔﺖ: ﻣﺮﺣﻠﻪ اﻭﻝ ﺑﺎ ﻣﻮﻓﻘﻴﺖ ﺗﻤﺎﻡ ﺷﺪ، ﺣﺎﻻﭼﻪ ﻛﺎﺭ ﻛﻨﻢ؟ ﭘﻴﺮﮔﻔﺖ ﺣﺎﻻ ﺑﺮﮔﺮﺩ ﻭ ﺗﻤﺎﻡ ﭘﺮﻫﺎ ﺭا ﺟﻤﻊ ﻛﻦ ﺗﺎ ﺑﺎﻟﺶ ﺑﻪ ﺣﺎﻟﺖ اﻭﻟﺶ ﺑﺮﮔﺮﺩﺩ. اﻭ ﺑﺎ ﺳﺮاﺳﻴﻤﮕﻲ ﮔﻔﺖ: اﻣﺎ اﻳﻦ ﻏﻴﺮممکن اﺳﺖ؛ ﺑﺴﻴﺎﺭی اﺯ ﭘﺮﻫﺎ ﺭا ﺑﺎﺩ ﭘﺮاﻛﻨﺪﻩ ﻛﺮﺩﻩ. ﻭ ﻫﺮ ﭼﻘﺪﺭ ﺗﻼﺵ ﻛﻨﻢ ﺑﺎﻟﺶ ﻣﺜﻞ اﻭﻟﺶ ﻧﻤﻲ ﺷﻮﺩ. ﭘﻴﺮ ﮔﻔﺖ: ﺩﺭﺳﺖ اﺳﺖ... ﻛﻠﻤﺎﺗﻲ ﻛﻪ اﺳﺘﻔﺎﺩﻩ میﻛﻨﻲ ﻣﺜﻞ ﭘﺮﻫﺎﻳﻲ ﺩﺭ ﻣﺴﻴﺮ ﺑﺎﺩ اﺳﺖ ﻭ ﺩﻳﮕﺮ ﺑﻪ ﺩﻫﺎﻧﺖ ﺑﺎﺯ ﻧﺨﻮاﻫﺪ ﮔﺸﺖ. ﺩﺭ اﻧﺘﺨﺎﺏ ﻛﻠﻤﺎﺕ، ﺑﺨﺼﻮﺹ ﺩﺭ ﺑﺮاﺑﺮ ﻛﺴﺎﻧﻲ ﻛﻪ ﺩﻭﺳﺘﺸﺎﻥ ﺩاﺭی ﺩﻗﺖ ﻛﻦ!


 

 

قطره عسل

قطره عسلی بر زمین افتاد، مورچه کوچکی آمد و از آن چشید و خواست که برود، اما مزه عسل برایش اعجاب انگیز بود، پس برگشت و جرعه ای دیگر نوشید... باز عزم رفتن کرد، اما احساس کرد که خوردن از لبه عسل کفایت نمی کند و مزه واقعی را نمی دهد، پس بر آن شد تا خود را در عسل بیاندازد تا هرچه بیشتر و بیشتر لذت ببرد... مورچه در عسل غوطه ور شد و لذت می برد... اما (افسوس) که نتوانست از آن خارج شود، پاهایش خشک و به زمین چسبیده بود و توانایی حرکت نداشت... در این حال ماند تا آنکه نهایتا مُرد... دنیا چیزی نیست جز قطره عسلی بزرگ! پس آنکه به نوشیدن مقدار کمی از آن اکتفا کرد، نجات می یابد، و آنکه در شیرینی آن غرق شد هلاک میشود... این است حکایت دنیا...



 

قره قوروت ترش ترش ترش!

الآن جاتون خالی دارم یک قره قوروت ترش ترش ترش میخورم که نگو و نپرس. لطفا 10 ثانیه، فقط 10 ثانیه روی قره قوروت ترش توجه کنید، ببینید دهانتون پر از آب میشه. این مثال رو زدم که عرض کنم چطور با ده ثانیه فکر کردن به قره قوروت ترش اینقدر سریع بدن ما واکنش نشون میده، اونوقت اگر شما ده دقیقه و ده ساعت و ده روز و ده سال اگه به یک چیز منفی توجه کنی، ببین چه تاثیرات ویرانگری روی سیستم وجود شما میگذاره و برعکسش هم همینطوره که شما اگه ده ثانیه و ده دقیقه و ده روز و ده سال به یک چیز خوب فکر کنی، ببین چه واکنش های زیبایی توی زندگیتون به وجود میاد. مثال قره قوروت رو همیشه یادت باشه، تا افکار منفی اومد توی سرت، بدون که اگه تا 17 ثانیه ادامشون بدی، دیگه داری با دست خودت تیشه به ریشه زندگیت میزنی.

برای همین یک سوال بسیار زیبا طراحی کردم که خیلی خوبه که دائما از خودمون بپرسیم:

انرژی بخش ترین فکری که باید بکنم چیه؟ انرژی بخش ترین حرفهایی که باید بزنم چیه؟


 

 
داستانی کوتاه از کودکی و علم امام هادی (ع)
 
حدیثی درباره‏ کودکی حضرت هادی است، که نمی‏دانم شنیده‏ اید یا نه؛

وقتی معتصم در سال ۲۱۸ هجری، حضرت جواد (ع) را دو سال قبل از شهادت ایشان از مدینه به بغداد آورد،

حضرت هادی که در آن ‏وقت شش ساله بود، به همراه خانواده ‏اش در مدینه ماند. پس از آن ‏

که حضرت جواد به بغداد آورده شد، معتصم از خانواده حضرت پرس ‏و جو کرد و وقتی شنید

پسر بزرگ حضرت جواد (ع)، علی ‏بن ‏محمد (ع)، شش سال دارد، گفت این خطرناک است؛

ما باید به فکرش باشیم.

معتصم شخصی را که از نزدیکان خود بود، مأمور کرد که از بغداد به مدینه برود و در آن ‏جا

کسی را که دشمن اهل‏ بیت است، پیدا کند و این بچه را بسپارد به دست آن شخص، تا او

به عنوان معلم، این بچه را دشمن خاندان خود و متناسب با دستگاه خلافت بار بیاورد.

این شخص از بغداد به مدینه آمد و یکی از علمای مدینه را به نام «الجنیدی»، که جزو

مخالف ترین و دشمن ‏ترینِ مردم با اهل ‏بیت علیهم‏ السّلام بود – در مدینه از این قبیل علما آن ‏

وقت بودند – برای این کار پیدا کرد و به او گفت من مأموریت دارم که تو را مربی و مؤدبِ این

بچه کنم، تا نگذاری هیچ ‏کس با او رفت و آمد کند و او را آن ‏طور که ما می‏خواهیم، تربیت کن.

اسم این شخص – الجنیدی – در تاریخ ثبت شده است.

حضرت هادی هم – همان‏طور که گفتم – در آن موقع شش سال داشت و امر، امر حکومت

بود؛ چه کسی می‏ توانست در مقابل آن مقاومت کند.

بعد از چند وقت یکی از وابستگان دستگاه خلافت، الجنیدی را دید و از بچه‌ا‏ی که به دستش سپرده بودند، سؤال کرد.

الجنیدی گفت: بچه؟! این بچه است؟! من یک مسأله از ادب برای او بیان می‏ کنم،

او بابهایی از ادب را برای من بیان می‏ کند که من استفاده می ‏کنم!

این ها کجا درس خوانده‏ اند؟!

گاهی به او، وقتی می‏ خواهد وارد حجره شود، می‏ گویم یک سوره از قرآن بخوان، بعد وارد شو

– می‏خواسته اذیت کند – می ‏پرسد چه سوره‏‌ای بخوانم. من به او گفتم سوره‏ بزرگی؛

مثلاً سوره‏ آل‏ عمران را بخوان؛ او خوانده و جاهای مشکلش را هم برای من معنا کرده است!

این ها عالمند، حافظ قرآن و عالِم به تأویل و تفسیر قرآنند؛ بچه؟!

ارتباط این کودک – که علی‏ الظاهر کودک است، اما ولی‏ الله است؛ «و آتیناه الحکم صبیا» –

با این استاد مدتی ادامه پیدا کرد و استاد شد یکی از شیعیان مخلص اهل‏ بیت!

شد غلامی که آب جو آرد /// آب جوی آمد و غلام ببُرد


منبع: بیانات مقام رهبری به مناسبت شهادت امام هادی علیه السلام – 83/5/30

 


 

تو یک قهرمانی ...

مردی دارد در پارک مرکزی شهر نیویورک قدم میزند که ناگهان میبیند، سگی به دختر بچه ای حمله کرده است. مرد به طرف آنها میدود و با سگ درگیر میشود... سرانجام سگ را میکشد و زندگی دختر بچه ای را نجات میدهد... پلیسی که صحنه را دیده بود، به سمت آنها می آید و میگوید : تو یک قهرمانی... فردا در روزنامه ها می نویسند : یک نیویورکی شجاع، جان دختر بچه ای را نجات داد! اما آن مرد می گوید: من نیوریورکی نیستم! پس روزنامه های صبح می نویسند: یک آمریکایی شجاع، جان دختر بچه ای را نجات داد!! آن مرد دوباره میگوید: من آمریکایی نیستم!! از او میپرسند : خب پس تو کجایی هستی؟ میگوید:

-- من ایرانی هستم

-- فردای آن روز روزنامه ها این طور می نویسند :

یک تندروی مسلمان، سگ بی گناه آمریکایی را کشت!!!

 


 

فقط خدا می داند...

کشاورزی اسب پیری داشت که از آن در کشت و کار مزرعه اش استفاده می کرد. یک روز اسب کشاورز به سمت تپه ها فرار کرد. همسایه ها در خانه او جمع شدند و بخاطر این اتفاق ناگوار با او هم دردی کردند. کشاورز اما به آنها گفت: شاید این بدشانسی بوده و شاید هم خوش شانسی. فقط خدا می داند. روز بعد از آن، اسب به همراه یک گله اسب وحشی به مزرعه کشاورز بازگشت. همسایه ها همه به خاطر این خوش اقبالی به او تبریک گفتند. اما کشاورز گفت: شاید این خوش اقبالی باشد یا بد اقبالی. فقط خدا می داند. فردای آن روز وقتی پسر کشاورز در حال رام کردن اسبهای وحشی بود، افتاد و پایش شکست. این بار همه متأثر شدند و گفتند عجب بد شانسی ای؟! اما کشاورز باز هم گفت: شاید این خوش اقبالی باشد یا بد اقبالی. فقط خدا می داند. چند روز بعد سربازان ارتش به دهکده آنان آمدند و همه جوانان را برای خدمت با خود بردند. جز پسر کشاورز که پایش شکسته بود. این بار مردم گفتند: «خوش اقبالی یا بد اقبالی. فقط خدا می داند.»

این مصداق حکمت 349 نهج البلاغه است

که حضرت امیر (ع) می فرماید: هرگز اندوهگین نخواهد شد

کسی که روزی اش را در دستان مهربان خدایش ببیند و به آن راضی باشد.


 

 

بندگی را از این غلام بیاموز...

روزی ابراهیم ادهم غلامی خرید و از او پرسید: «نام تو چیست؟». گفت : «هر نامی که تو برمن بگذاری» پرسید: «غذای تو چیست؟» گفت: «هر غذایی که تو به من بدهی.» پرسید: «چه می پوشی؟» گفت: «هرچه توبر من بپوشانی» پرسید: «چه کار بلدی؟» گفت: «هر کاری که تو از من بخواهی.» پرسید: «چه خواسته ای داری؟» گفت: «بنده را با آرزو و خواسته چه کار؟» ابراهیم ادهم خطاب به خود گفت: «ای بیچاره! آیا تو در همه ی عمر، خدای تعالی را این طور که این غلام بنده توست، بندگی کرده ای؟ اکنون بندگی را از این غلام بیاموز».



 

موضوع درس، درباره خدا...

دانشجویی سرکلاس فلسفه نشسته بود. موضوع درس درباره خدا بود. استاد پرسید: «آیا در این کلاس کسی هست که صدای خدا را شنیده باشد؟» کسی پاسخ نداد. دوباره استاد پرسید: «آیا در این کلاس کسی هست که خدا را لمس کرده باشد؟» دوباره کسی پاسخ نداد. برای سومین بار استاد پرسید: «آیا در این کلاس کسی هست که خدا را دیده باشد؟» این بار هم کسی پاسخ نداد. استاد با قاطعیت گفت: «با این وصف، خدا وجود ندارد. دانشجویی که به هیچ روی با استدلال استاد موافق نبود، اجازه خواست تا صحبت کند. استاد پذیرفت . دانشجو از جایش برخاست و از هم کلاسی هایش پرسید: «آیا در کلاس کسی هست که صدای مغز استاد را شنیده باشد؟ همه سکوت کردند. دوباره پرسید آیا در کلاس کسی هست که مغز استاد را لمس کرده باشد؟ همچنان کسی چیزی نگفت. و باز پرسید آیا در این کلاس کسی هست که مغز استاد را دیده باشد؟ وقتی برای سومین بار کسی پاسخ نداد، دانشجو چنین نتیجه گیری کرد که «با این وصف ،استاد مغز ندارد!»



 

تشنه امام زمان(عج)، بشنو...

شاگرد: استاد، چکار کنم که خواب امام زمان رو ببینم؟

استاد : شب یک غذای شور بخور. آب نخور و بخواب.

شاگرد دستور استاد رو اجرا کرد و برگشت.

شاگرد: استاد دائم خواب آب میدیدم!

خواب دیدم بر لب چاهی دارم آب مینوشم.

کنار لوله آبی در حال خوردن آب هستم!

در ساحل رودخانه ای مشغول….

گفت اینا رو خواب دیدم!

استاد فرمود: تشنه آب بودی خواب آب دیدی؛

تشنه امام زمان بشو تا خواب امام زمان ببینی!


 

 

حجاب یعنی همین ...

دختری یک تبلت خریده بود. پدرش وقتی تبلت را دید پرسید: وقتی آن را خریدی، اولین کاری که کردی چی بود؟ دختر گفت: روی صفحه اش را با برچسب ضدخش پوشاندم و یک کاور هم برای جلدش خریدم. پدر: کسی مجبورت کرد اینکار را بکنی؟ دختر: نه! پدر: به نظرت با این کارت به شرکت سازنده اش توهین شد؟ دختر: نه پدر، اتفاقا خود شرکت توصیه میکند که از کاور استفاده کنیم. پدر: چون تبلت زشت و بی ارزشی بود اینکار را کردی؟ دختر: اتفاقا چون دلم نمیخواهد ضربه ای بهش بخوره و از قیمت بیفته این کار را کردم. پدر: کاور که کشیدی زشت شد؟ دختر: به نظرم زشت نشد؛ ولی اگه زشت هم میشد، به حفاظتی که از تبلتم میکنه می ارزه. پدر نگاه با محبتی به چهره دخترش انداخت و فقط گفت: "حجاب" یعنی همین.

 


 

کودکی که به نابغه تبدیل شد...

ادیسون به خانه بازگشت؛ یادداشتی به مادرش داد؛ گفت : این را آموزگارم داد! گفت فقط مادرت بخواند؛ مادر در حالی که اشک در چشمان داشت؛ برای کودکش خواند: فرزند شما یک نابغه است و این مدرسه برای او کوچک است! آموزش او را خود بر عهده بگیرید!!! سالها گذشت؛ مادرش از دنیا رفته بود؛ روزی ادیسون که اکنون بزرگترین مخترع قرن بود در گنجه خانه خاطراتش را مرور میکرد برگه ای در میان شکاف دیوار اورا کنجکاو کرد؛ آن را درآورده و خواند نوشته بود : کودک شما کودن است؛ از فردا او را به مدرسه راه نمی دهیم!!! ادیسون ساعتها گریست ودر خاطراتش نوشت : توماس آلوا ادیسون کودک کودنی بود که توسط یک مادر قهرمان به نابغه قرن تبدیل شد.

 


 

درهای گشایش بسیارند...

پادشاه به نجارش گفت : فردا اعدامت میکنم... نجار آن شب نتوانست بخوابد... همسر نجار گفت : مانند هر شب بخواب ... " پروردگارت یگانه است و درهای گشایش بسیار " کلام همسرش آرامشی بر دلش ایجاد کرد و چشمانش سنگین شد و خوابید... صبح صدای پای سربازان را شنید... چهره اش دگرگون شد و با نا امیدی، پشیمانی و افسوس به همسرش نگاه کرد که دریغا باورت کردم... با دست لرزان در را باز کرد و دستانش را جلو برد تا سربازان زنجیر کنند... دو سرباز با تعجب گفتند : ... پادشاه مرده و از تو میخواهیم تابوتی برایش بسازی ... چهره نجار برقی زد و نگاهی از روی عذرخواهی به همسرش انداخت... همسرش لبخندی زد و گفت : " مانند هر شب آرام بخواب, زیرا پروردگار یکتاست و درهای گشایش بسیارند. "

 


 

سوال یک دختر شیعه از مدیر خود ...

سوال یک دختر شیعه از مدیر خود که باعث شد تمام کارشناسان شبکه های وهابی جوابی بجز سکوت برایش نیافتند:

ما در کلاس که 24 نفر هستیم، معلم ما وقتی میخواد از کلاس بیرون بره، به من میگه: خانم محمدی، شما مبصر باش تا نظم کلاس بهم نریزه... و به بچه ها میگه: بچه ها، شما گوش به حرف مبصر کنید، تا من برگردم.
شما میگید پیامبر ص از دنیا رفت و کسی را به جانشینی خودش انتخاب نکرد، آیا پیامبرصلی الله علیه و آله، به اندازه معلم ما، بلد نبود یک مبصر و یک جانشین بعد از خودش تعیین کند که نظم جامعه اسلامی بهم نریزد؟!  
    جواب مدیر اهل سنت به دانش آموز شیعه: برو فردا با ولیت بیا کارش دارم ,دانش اموز رفت و فرداش با دوستش اومد. مدیر گفت چرا ولیتو نیووردی, مگه نگفتم ولیتو بیار؟ دانش آموز گفت این ولیه منه دیگه. مدیر عصبانی شد و گفت : منظور من سر پرستته، پدرته، رفتی دوستتو آوردی؟ دانش آموز گفت : نشد دیگه اینجا میگی ولی یعنی سر پرست، پس چطور وقتی پیامبر میگه این علی ولی شماست میگید معنی ولی میشه دوست!!!

...

برگرفته از وب سایت : مرجعی برای مربیان تربیتی
  • حسین توکلی
فرزندم روز بلوغ (شرعی)خود را به خاطر بسپار وآن روز را عید،بلکه بزرگترین عید خود در تمام زندگی قرار ده.(از توصیه های عالم بزرگ شیعه ، سیدبن طاووس به فرزندش)

بلوغ و تکلیف

یکی از جلوه های بلوغ،بلوغ شرعی است که در دختران، 9 سال تمام و در پسران، 15سال قمری تمام می باشد.اصطلاحاً این نوع بلوغ را «تکلیف» هم می گویند، اکنون بایدتفاوت آنچه را که به نام بلوغ جنسی و بلوغ شرعی (تکلیف)معرف است، مشخص نمود.
قبلاً اشاره ای داشتیم که بلوغ جنسی در دختران حوالی 13/5-12/5 سالگی و در پسران حوالی 14/5-13/5 سالگی واقع می شود.حال آن که بلوغ شرعی (تکلیف)دردختران در 9 سالگی و در پسران در 15 سالگی مقرر شده است.
از نظراسلام،کیفیت و نشانه های بلوغ به صورتهای گوناگون مطرح شده است، ازجمله درروایت زیراین موضوع به چشم می خورد:
افراد صغیر دراموال خود ممنوعند تا وقتی که به حد بلوغ و رشد برسند. (1)
بلوغ به سه نشانه شناخته می شود:
اول:روییدن موهای خشن بالای عورت.
دوم:خروج منی در پسران و شروع عادت ماهانه در دختران.
سوم:رسیدن به 15 سال کامل برای پسر و 9 سال کامل برای دختر.(2)

جنسیت

سن بلوغ جنسی (حوالی)

سن بلوغ شرعی (تکلیف)

تفاوت برحسب سال (حوالی)

نتیجه

دختر

5/12 تا 5/13

9

5/3 تا 5/4

بلوغ شرعی، قبل از بلوغ جنسی واقع می شود

پسر

5/13 تا 5/14

15

5/0 تا 5/1

بلوغ شرعی، تقریباً بعد از بلوغ جنسی واقع می شود

مفهوم تکلیف

تکلیف دراصطلاح لغوی،از ریشه ی «کلفت»به معنای سختی و دشواری می آید و غرض این است که نوجوان با نایل شدن به این مرحله از زندگی، خود را پذیرای اعمال و افعالی نماید که در شرع، فرایض و واجبات نام گرفته اند و قبل از این مرحله و درسنین کودکی، موظف به انجام آنها نبوده است.
این که چرا به این مجموعه از اعمال و عبادات، تکلیف اطلاق می شود، نکته ای است که باید ریشه ی آن را درطبیعت انسان جستجو نمود.
طبیعت انسان آمیخته با نوعی تساهل و تسامح است.به گونه ای که عنصر راحت طلبی و آسان گرایی در وجود او از چیرگی و قدرتی خاص برخوردار است.
در حالی که عبادات و فرایض،با نوعی زحمت و درمواردی با سختی و مشقت همراه است و انجام آنها مستلزم غلبه برطبع آسان گرای انسان می باشد. انسان باید با بهره گیری از نیروی اراده برجاذبه های طبیعت خویش، فایق گردد تا موفق به انجام تمامی فرایض شود.
به عنوان مثال،روزه، فریضه ای الهی است، ولی هم جهت طبیعت مادی انسان نیست؛طبیعت انسان اقتضا دارد که در مواقع گرسنگی چیزی بخورد و در زمان تشنگی بیاشامد و نیازهای غریزی را به محض تحریک، ارضا نماید. لکن درماه مبارک رمضان،تمامی اینها تحت الشعاع اوامرالهی قرار می گیرد و خویشتن داری بر ضد خویشتن خواهی، برانگیخته می شود و از این قبیل فرایض دیگری همچون حج،جهاد،امربه معروف و نهی از منکر و امثالهم هستند که درتمامی اینها باید از نیروی ارادی و مدد الهی بهره گرفت و در مسیررضای حق حرکت کرد و این تبلورآن چیزی است که تکلیف گفته می شود.
برای نوجوانی که از دوران ساده و بی مسئولیت کودکی قدم به دنیای جدیدی نهاده و اراده اش هنوز پرورش نیافته است، ضروری است او را از دوران کودکی با ملایمت و محبت، با این امورآشنا کرد و زمینه های ورود او را به این مرحله ی مهم و حساس به خوبی مهیا نمود و پس از آن در بدو تکلیف او را با آگاهی کامل توأم با رفق به وظایفش مأنوس نمود با تقویت اراده نوجوان را برای عمل به آنها برانگیخت.

محاسبه ی سن تکلیف

نظر به این که مبدأ محاسبه ی سن تکلیف،آغاز تولد فرد می باشد و تولد نوجوانان، کاملاً با یکدیگر از حیث ماه و روزمتفاوت است، لذا برای اطمینان کامل اولیا و مربیان لازم است به نکات زیر عنایت شود:
برای دختران با توجه به 9 سال قمری تمام، باید به این گونه عمل نمود.چون تفاوت سال شمسی و سال قمری حدوداً 11 روزاست، لذا به روش زیر محاسبه می شود:

اختلاف سال شمسی و قمری برحسب روز= روزهای تفاوت سال شمسی وقمری × سال قمری بلوغ
یعنی: 99=11×9
برای اطمینان بیشتر با محاسبه ی سال کبیسه = 5 روز
در نتیجه:
روز ماه سال شمسی روز سال کبیسه روز                                               سال شمسی
16و 8 و 8                                             =104-9= (5+    99)                     -9
سن تکلیف دختران بر اساس تقویم شمسی

لذا برای اطلاع دقیق والدین و اولیا در مورد دختران، می توان فرمول مذکور را در نظر گرفت و درمورد پسران نیز به قرار زیر عمل نمود:

اختلاف سال شمسی و قمری برحسب روز= روزهای تفاوت سال شمسی وقمری × سال قمری بلوغ
یعنی: 99=11×9
برای اطمینان بیشتر با محاسبه ی سال کبیسه = 5 روز
در نتیجه:
روز ماه سال شمسی روز سال کبیسه روز سال شمسی
16و 8 و 8 =104-9= (5+ 99) -9
سن تکلیف دختران بر اساس تقویم شمسی

به این ترتیب با اطلاع از سن شناسنامه ای (شمسی)می توان دقیقاً روز وماه و سال بلوغ شرعی (سن تکلیف)دختران و پسران را محاسبه نمود تا از حیث انجام وظایف شرعی که بسیارمهم و حساس است، کوچکترین وقفه و یا خللی وارد نشود و اهمیت دادن به آن هم درنظر نوجوان و هم دررابطه با اولیا و اطرافیان وی تأثیر به سزایی دارد.
مسایل شرعی و احکامی که درهرمقطع باید نوجوانان بدانند
با در نظرگرفتن این که نوجوانان دختر و پسر درسنین متفاوتی به بلوغ شرعی می رسند و اطلاع از احکام دین برای آنان واجب محسوب می شود، لذا برای هر مقطع تحصیلی و با توجه به جنسیت نوجوانان، پیشنهاد می شود اولیا و مربیان، این نوع احکام و مسایل را که اطلاع از آنها برای هر نوجوانی لازم است، با شیوه ی مطلوب و صحیحی به نوجوانان بیاموزند.

مرحله ی اول:مقطع ابتدایی، مخصوص دختران

نظر به این که دختران در سن 9 سالگی مکلف به انجام تکالیف الهی می شوند و در این سن ایشان درمقطع ابتدایی تحصیل می کنند، لازم است طرح مسایل به طور خلاصه و درقالب عبارات ساده و قابل فهم برای دانش آموز و متناسب با مقطع تحصیلی او باشد که موارد مهم عبارتند از:
1-مباحث مربوط به دوران بلوغ و علایم آن و مسئله تقلید
2-احکام طهارت (بدن ذکر مستحبات و مکروهات)
3-خلاصه ای از احکام نجاسات و اقسام آن
4-خلاصه ای از احکام غسل و اقسام آن
5-احکام وضو (بدون ذکر مستحبات و مکروهات با استفاده از تصاویر)
6-احکام تیمم در حد ضرورت (با استفاده از تصاویر)
7-خلاصه ای از احکام نمازبا ذکر تصاویر، مخصوصاً نماز جماعت در مدارس و کیفیت آن، اقسام نماز، مخصوصاً نمازهایی که برمکلف واجب می شود با شرایط آن، مثل نماز آیات.
8-خلاصه ای از مسایل مربوط به روزه
9-مسایل مربوط به حجاب و پوشش با استفاده از تصاویر
10-خلاصه ای از مسایل مربوط به محارم
11-خلاصه ای از مسایل مربوط به امانت تلقی کردن اشیاءوچیزهایی که انسان پیدا می کند،تقلب نکردن در دروس و امتحان، خراب نکردن اشیاء و وسایل شخصی و اشیاء و وسایل مربوط به مدرسه، بیان حُرمت مسخره کردن و دشنام دادن
12-خلاصه ای از احکام خوردنیها و آشامیدنیها، مخصوص آداب سفره و عذاخوردن
13-مسایل مربوط به وظایف فرزندان نسبت به پدرو مادر و دانش آموزان نسبت به معلم و بزرگترها
14-خلاصه ای از مسایل مربوط به امر به معروف و نهی از منکر
15-خلاصه ای از مسایل مربوط به تولّی و تبرّی
16-رعایت بهداشت فردی در حد کافی
17-اهمیت مسواک زدن
تذکر:
غیر از مسایل مربوط به حجاب و پوشش، بقیه ی مسایل که درقسمت دختران بیان شد برای پسران نیز آورده می شود.

مرحله دوم:مقطع متوسطه ( دوره اول)، مخصوص پسران

نظر به این که در این مقطع معمولاً به سن تکلیف و رشد می رسند، لذا در این دوره علاوه برمسایل دوره ی ابتدایی به طورگسترده تر احکام زیر بیان می شود:
1-تقلید و احکام آن با ذکر خصوصیات دوران غبیت و ضرورت پیروی از فقیه جامع الشرایط
2-مسایل مربوط به احکام نگاه کردن به محارم به صورت گسترده تر
3-مسایل مربوط به ولایت و ولایت فقیه به طوراجمالی
4-خلاصه ای از اقسام حیوانات حلال گوشت با تصاویر و طریقه ی شناختن آنها
 

مرحله ی دوم:مقطع متوسطه ( دوره اول)، مخصوص دختران

تمامی مسایل که درمقطع ابتدایی برای دختران ذکرگردید، در مقطع راهنمایی به صورت گسترده تر بیان می شود؛ به علاوه، مسایل زیر مطرح خواهد شد:
1-احکام مربوط به عادت ماهانه و اقسام غسلهای مربوط به آن
2-ذکر پاره ای از علتهای تشریع بعضی ازاحکام که در آیات وروایات شریفه آمده است
3-علاوه برحجاب، مسایل مربوط به پوشش زنان در اسلام و ذکر بعضی از خصوصیات احکام آن
4-خلاصه ای از مطالب مربوط به حیوانات حرام گوشت و حلال گوشت

 

مرحله ی سوم:مقطع متوسطه ( دوره دوم )، مخصوص پسران

تمامی احکامی که در دوره ی ابتدایی و متوسطه اول طرح شده است، در این دوره به صورت گسترده تری طرح می شود به علاوه مسایل مربوط به مباحث زیر نیز مطرح خواهد شد:
1-معاملات و اقسام آن از نظر حرمت و اباحه
2-بعضی از مسایل مربوط به نکاح، توضیح آمادگی لازم جهت پذیرش مسئولیت خانوادگی و وظایف خطیر تشکیل خانواده
3-ذکر اصطلاحات رساله ی عملیه، جهت سهولت در فهم احکام؛ مثل واجب، حرام، مستحب، مکروه و بعضی اصطلاحات ضروری دیگر
4-مسایل مربوط به جهاد و دفاع
5-احکام عاریه
6-عهد و نذر و قسم
7-بیمه
8-نماز جمعه
9-احکام ضمان
10-دیات و مطرح کردن دعواهایی که ممکن است بین دانش آموزان ایجاد شود وجراحت و زخم بریکدیگر وارد کنند که موجب دیه می شود و بر حذر داشتن آنها از ضرب و شتم یکدیگر
11-استفاده ازعطریات و ادکلن و احکام آن و مسایل جدید
12-صله رحم و فتواهای جدید مراجع معظم تقلید در این مورد
13-ذکرمسایل مربوط به کوتاه کردن محاسن
14-ذکرمسایل مربوط به سیگار کشیدن و اعتیاد به مواد مخدر وذکر نتایج تحقیقات علمی درایران برای پیشگیری
15-آداب و خواص نمازجماعت
16-رعایت قوانین و مقررات راهنمایی و رانندگی و دیگر مقررات اجتماعی صادره از سوی دولت جمهوری اسلامی ایران
17-اشاره به بعضی از گناهان کبیره مربوط به سنین نوجوانی و پایین تر از آن
18-نحوه برخورد با اقلیتهای مذهبی
از جمله حق فرزندت این است که او را به خداوند بزرگ راهنمایی کنی و در اطاعت و بندگی پروردگار،یاری اش نمایی.(3)
فرزندم محمد،روز بلوغ خود را به خاطر بسپار و آن را برای همیشه گرامی بدار و هرسال در چنین روزی، درراه خدا صدقه بده، اطعام کن و شکرخدای را به جای آورکه به تو توفیق بزرگ تشرف به بارگاهش را عنایت فرموده است.(4)

جشن تکلیف (عبادت)

چگونه می توان روز مهم بلوغ شرعی را برای همیشه در ذهن و باور نوجوان جاودانه ساخت؟ بیشتر دست اندکاران تعلیم و تربیت اسلامی معتقدند که اگر بتوانیم روزهای مهم و تعیین کننده ای چون بلوغ (شرعی)را برای همیشه در خاطر نوجوان زنده نگهداریم، تا حدود زیادی می توانیم به آینده ی اخلاقی و معنوی او امیدوار باشیم و این در گرو ارزشگزاری و عظمت آفرینی برای روز تکلیف است.
جشن تکلیف (عبادت)،پاسخی شایسته و مکفی به چنین نیاز و خواسته ی تربیتی است.خوشبختانه به مددالهی در سالهای پس از پیروزی انقلاب اسلامی، فرصتهای ارزشمند و ارزنده ای برای تحقق احکام اسلام،از جمله توجیه جشن تکلیف (عبادت)فراهم شده است و در برخی از مدارس ابتدایی دخترانه و درتعدادی از خانواده های معتقد و مؤمن،این مهم به مرحله ی عمل درآمده است.
درمورد ایام الله و مناسبتهای تاریخی و اسلامی نیزاین فلسفه صادق است.برای عظمت آفرینی و نقش پذیری روزهای بزرگ در اندیشه ی نسل نوجوان و جوان، باید آن ایام را گرامی داشت و با برپایی مراسم ویژه، رنگ کهنگی را از آنها زدود و صبغه ی جاودانگی به آنها داد،اگرچه آنها از صبغه ی الهی برخوردارند،لکن این وظیفه انسانهاست که درجهت تعمیق و توسعه ی این ارزشهای اسلامی و الهی بکوشند تا خاطره ی آنها را برای همیشه زنده نگهدارند.
تلاش بزرگان و پیشوایان برحفظ اعیادی بزرگ همچون «غدیر»،«قربان» و «فطر»و ولادتهای معنوی و نورانی آن مصلحان معصوم و نیز گرامیداشت حماسه های بزرگی از قبیل «عاشورا»ها، «رمضان»ها، «هجرت»ها و فتوحات بزرگ، براین فلسفه عمیق مبتنی است.همچنان که آن بزرگ رهبر فقید انقلاب حضرت امام خمینی (قدس سره)نیزبارها به تکریم و بزرگداشت «15 خرداد»ها و «22 بهمن»ها تأکید فرموده اند و آن را مایه حفظ و بقای انقلاب و نظام اسلامی برشمرده اند.
جشن تکلیف (عبادت)نیزمتأثر از چنین روح معنوی و فلسفه ی محکم و متین الهی است که اگر بتواند با حفظ این اصل برگزار شود، مقصود حاصل خواهد شد.

نکات ضروری مربوط به جشن تکلیف (عبادت)

اینک به ذکر نکاتی می پردازیم که در برپایی این جشن و مناسبت مهم و ارزنده، می تواند مؤثر واقع شود:
1-درجشن تکلیف بهتراست روح سادگی و اسلامی حفظ شود و از هر گونه تشریفات زاید و تجملاتی که در جشن تولدها و یا مناسبتهای دیگر که مرسوم است، خودداری شود.
2-با استفاده از لباس سفید و تمیز برای چنین روزی، بخصوص برای دختران همراه با مقنعه ی سفید و احیاناً چادر سفید، در جهت جاودانگی روز تکلیف، تأثیر بسیارخوبی خواهد داشت؛ علاوه بر آن در روایات و احادیث اسلامی، به استفاده از لباس سفید و تمیز برای عبادت توصیه ی فراوانی شده است.حتی درسفارشات مرحوم عالم ربانی «سیدبن طاووس»به فرزندش «محمد»آمده است که:
فرزندم برای چنین روزی جامه ی سفید و تمیزی بر تن کن و خود را برای عبادت پرودگار مهیا ساز.
3-هدیه دادن به نوجوان درتثبیت این روز مهم،عملی ارزنده است.حتی در روابط انسانی میان مؤمنین و اعضای خانواده نیزتوصیه شده است که به یکدیگر هدیه بدهید تا محبتها بیشتر شود.لکن باید دقت نمود که هدایا صرفاً در جهت مصرف گرایی و تجمل پرستی نباشد، بلکه به نحوی در برگیرنده ی روح اسلامی و عبادی باشد؛ مثلاً اهدای کتب مفید و خواندنی، داستانهای اخلاقی و اجتماعی، شرح حال و سیره ی انسانهای بزرگ و خودساخته، کارها و بازیهای فکری و از این قبیل، می تواند تأثیر مثبت و سازنده ای در نوجوان به وجود آورد.
اطلاع اولیا و مربیان از کتب سالم و مفید و مورد اعتماد که متناسب با سن مخاطبان کتابها باشد و مشورت با کارشناسان مسایل کتاب و کتابخانه، می تواند بسیار مفید واقع شود.
چنانچه والدین و اولیا احساس کردند که نوجوان به جهت علایق دنیوی، به هدایای گرانقیمت بیش ازحد اعتدال علاقمند شده است و روح مصرف و دنیاگرایی در او تقویت شده است، با آگاهی بخشیدن به وی و گفتگوهای سازنده ی اخلاقی، او را متوجه ارزش فکری و معنوی هدیه نمایند تا تعادل لازم در او به وجود آید.
برخی از نوجوانان، تمایل دارند که اطرافیان و بستگان خود را برحسب ارزش مادی هدیه ی آنان ارزیابی کنند و این امردر صورتی که کنترل نشود، بعدها در شخصیت اخلاقی و اجتماعی نوجوان،آثار سویی برجای خواهد گذاشت.
4-تهیه و تدارک مجموعه ای از وسایل رشد معنوی برای نوجوان می تواند خاطره ای فراموش نشدنی به ارمغان بیاورد.این امر که به ذوق و سلیقه ی خاص اولیا و مربیان بستگی دارد، در برخی از خانواده ها و مدارس انجام گرفته است؛ مثلاً برای پسران آماده نمودن جانماز مرتب و نو همراه سجاده ی مناسب و شیشیه ی کوچکی از عطرخوب و تسبیح و برای دختران، چادرنماز ومقنعه ی سفید و متناسب،به همراه یک جلد کلام الله مجید و یک جلد کتاب دعا که همگی نو و با سلیقه تهیه شده باشد و اهدای آنها به نوجوان، تأثیری به سزا در روحیات او خواهد داشت و اولین ارتباط رسمی و جدی او را با خدا، در هاله ای از نورانیت و عطر دل انگیز معنویت قرارخواهد داد و برای همیشه در اندیشه و قلب او جاودان خواهد ساخت.
5-اگراین جشن درمنزل، توسط خانواده صورت می گیرد، بهتراست با دعوت از همسالان و همکلاسهای نوجوان، همچنین بستگان، دوستان و خانواده هایی که تناسب لازم را با این فضای اخلاقی و معنوی دارند، تأثیرگذاری این جشن را افزایش داد و علاوه برآن خاطره ی با عظمت از رسم خداپسندانه را در شخصیت و روحیه ی همسالان و دوستان نوجوان، زنده نگه داشت که در عین حال، نوجوان مکلف نیزتوسط دوستان و حضورآنان مورد تشویق مناسب قرار می گیرد.
6-چنانچه این جشن در مدرسه و به صورت کلاسی و جمعی انجام می گیرد،به ویژه درمدرسه ی دخترانه که معمولاً دانش آموزان در کلاسهای سوم دبستان به حد تکلیف شرعی می رسند، لازم است که آنان را در جشن مدرسه شرکت دهند و حضورتمامی معلمان، مربیان پرورشی، کادر مدرسه و بخصوص خانواده های دانش آموزان کلاس سوم (در صورت امکان)،نیز می تواند به اهمیت و تکریم چنین روز بزرگی بیفزاید.
7-حضور فردی آگاه و واجد شرایط، به عنوان سخنران در این جشن یقیناً می تواند درجهت توجیه اهداف والای جشن و انگیزه ی برگزاری آن که از روح قداست و معنویت برخورداراست، سازنده باشد.لازم است چنین فردی با جملات و کلماتی بسیار روان و ساده و با ذکر حکایاتی شیرین و دلچسب، با زبان خاص خود آنان سخن گوید.بدیهی است که با در نظرگرفتن شرایط نوجوانان،مجلس جشن و خستگی ناپذیری آنان، این سخنرانی نباید طولانی و خسته کننده باشد، بلکه به صورتی جاذب ومختصر و مفید و حداکثر به مدت 30-20 دقیقه انجام شود.
8-در مدارسی که جشن تکلیف برگزار می شود و در برخی از منازل، حتی الامکان می توان با ذوق وسلیقه ی خاصی، فضای معنوی وروحانی مناسبی ایجاد نمود؛ مثلاً با تعدادی شمع روشن، آوای دلنشین قرآن، استفاده از مقواهای رنگی که شعارهای جالبی همچون «روز تولد معنوی تو را تبریک می گوییم» و یا «این جشن بزرگ تکلیف برشما مبارک باد»، «روز پیوستن تو را به صف موحدان تبریک می گوییم»،«روز راه یافتن تو را به بارگاه ملکوتی خداوند گرامی می داریم»، «ورود با شکوهت به محضر خداوند بزرگ مشرف باد»و غیره می توان برشکوه و عظمت این جشن افزود.
9-بهتراست دانش آموزان بی بضاعت، قبلاً توسط انجمن اولیا و مربیان مدرسه، شناسایی شوند و روز بلوغ (تکلیف)آنان از پیش مشخص شود و هدایای مناسبی نیز برای چنین روزی در نظر گرفته شود، آنگاه به گونه ای که عزت نفس آنان وخانواده شان جریحه دار نشود، با رعایت موازین اخلاقی، به آنان اهدا شود تا در مقایسه با نوجوانان طبقه ی متوسط، خوب و یا مرفه، احساس حقارت و فاصله ننمایند.این امری است که حتماً باید با ظرافت و احتیاط کامل صورت گیرد.
10-درزمینه ی آشنا نمودن نوجوانان با بلوغ شرعی (تکلیف)بهتر است قدری در مورد مراحل مختلف زندگی،سالهای کودکی،اهمیت بزرگ شدن و به مراحل رشد عقلی و جسمی رسیدن وبه ویژه دوره ی بلوغ که حد فاصل بین کودکی وجوانی است، با زبان ساده توضیح داده شود تا اهمیت و عظمت دوره ای را که در آن قرارگرفته اند به خوبی درک کنند وآن را همچون گوهری گرانبها و بی نظیر درتمامی مراحل زندگی خود حفظ نمایند و ارج نهند.
11-برای تعظیم شعایر و تعمیق ارزشهای اسلامی، بهتراست در این جشن، ویژگیهای شخصیت قرآنی مورد تحسین و تشویق قرارگیرد؛ به عنوان مثال از دانش آموزانی که بخشی از قرآن و تعدادی از احادیث و یا روایات و یا اسامی سوره های قرآن را حفظ کرده اند ویا این که احکام، اصول و فروغ اسلام را به سبک نثر یا نظم فراگرفته اند،دعوت شود تا با ارائه آنچه از شرع مقدس می دانند و به سبک جالبی ارائه می دهند، الگوهایی از همسالان خود به نوجوانان تازه مکلف ارائه دهند.
12-درجهت معنویت بیشتر این روز، چنانچه به نوجوان غسل را تعلیم دهیم و از او بخواهیم که قبل از ورود به جشن بلوغ (تکلیف)غسل کند تا زمینه های تقرب بیشتر او به خدا فراهم شود تأثیر بسزایی در جنبه های روحی و معنوی او خواهد داشت.
13-اگر برای مدرسه و یا خانواده مقدورباشد که بخشی از این مراسم در جوار مرقد مطهر یکی از بزرگان انجام گیرد، بر تأثیر بخشی و نفوذ این مراسم در دل و قلب واندیشه ی نوجوان خواهد افزود و اگر در صورتی که به هیچ عنوان مقدورنباشد، از فضای یکی از مساجد و یا حسینیه های واجد امکانات و با هماهنگیهای قبلی و رعایت همه ی جوانب استفاده شود که به مراتب اثرات نافذتر و راسختری ایجاد خواهد کرد.
14-تنظیم دعوتنامه ی مناسب همراه با جزوه های مختصر و مفید در زمینه ی «جشن تکلیف»برای والدین و ارسال آن به منازل، در جهت توجیه خانواده ها و هماهنگی آنان با مدرسه دربرپایی هرچه بهتر و مؤثرتر این مراسم بسیار مناسب خواهد بود.

پی‌نوشت‌ها:

1- الحدیث؛ جلد1، ص228.
2-همان.
3-امام سجاد (ع)رساله الحقوق (راه و رسم زندگی از نظر امام سجاد)؛ ص 123، حق 24.
4-(سیدبن طاووس)برنامه ی سعادت؛ سیدبن طاووس، ص112.

نویسنده:محمد رضا شرفی


منبع:دنیای نوجوانی
  • حسین توکلی

 

 

بزرگترین کتاب حدیث شیعه؟بحار الانوار

کاملترین کتاب بعدازقرآن؟نهج البلاغه

نزدیکترین حالت نمازگزاربه خداوند؟سجده

بزرگ ترین جزء نماز؟ قنوت طولانی

طویل ترین رود جهان؟نیل

وسیع ترین دریای جهان؟مدیترانه

وسیع ترین دریاچه ی جهان؟خزر

وسیع ترین اقیانوس؟کبیر(آرام)

مرتفع ترین آبشار؟ آنجل

وسیع ترین شبه جزیره؟عربستان

وسیع ترین صحرا؟ آفریقا

بزرگترین کشورمرکز قاچاق مواد مخدر؟ آمریکا

بزرگترین کشور مسلمان؟ اندونزی

بزرگترین تولیدکننده وصادر کننده زعفران؟ ایران

پرجمعیت ترین کشور در جهان؟ چین

پرجمعیت ترین شهر جهان؟ مکزیکوسیتی

بزرگترین شاهکارهای ادبی؟ توسط فردوسی

کوچکترین حیوانی که قرآن به آن اشاره کرده؟پشه

بزرگترین حیوانی که قرآن به آن اشاره کرده؟فیل

قدیمی ترین فرش متعلق به چه دوره ای است؟هخامنشی

بزرگترین لغت نامه؟دهخدا

بزرگترین اقلیت مذهبی در اروپا؟مسلمان

بزرگترین کتابخانه ی ایران؟دانشگاه تهران

 

دانستنیهای قرآنی برای دانش آموزان

قرآن دارای114 سوره است.

قرآن دارای6236 آیه است.

قرآن دارای 1015030 نقطه است.

قرآن دارای 93243 فتحه است.

قرآن به 1000 رکوع تقسیم شده است.

قرآن 114 بسم الله الرحمن الرحیم است.

قرآن دارای 120حزب می باشد.

تعداد 5098محل وقف در قرآن وجود دارد.

39586 عدد کسره درقرآن به کاررفته است.

قرآن دارای 323671حرف است.

تعداد 19253تشدیددرقرآن به کاررفته است.

قرآن دارای 4808عددضمه است.

1771عددمددرقرآن به کاررفته است.

قرآن دارای 77701 کلمه است.

قرآن30جزءدارد.

3272عددهمزه درقرآن به کاررفته است.

 

 دانستنی های منظومه ی شمسی برای دانش آموزان

 1.فاصله ی عطارد باخورشید58میلیون کیلومتراست.

2.فاصله ی زهره باخورشید108میلیون کیلومتراست.

3.فاصله ی زمین باخورشید5/149میلیون کیلومتراست.

4.فاصله ی مریخ باخورشید227میلیون کیلومتراست.

5.فاصله ی مشتری باخورشید778میلیون کیلومتراست.

6.فاصله ی زحل باخورشید1482میلیون کیلومتر است.

7.فاصله ی اورانوس باخورشید2873میلیون کیلومتراست.

8.فاصله ی نپتون باخورشید4500میلیون کیلومتر است.

9.فاصله ی پلوتون باخورشید5920میلیون کیلومتراست

 

طول سال در منظومه ی شمسی

درزمین:365 روز

درعطارد:88 روز

در  زهره:230 روز

درمریخ:687 روز

در مشتری:4343 روز

درزحل:10767 روز

در اورانوس:30661 روز

درنپتون:89885 روز

 


دانستنیهای حیوانات برای دانش آموزان

طول عمر حیوانات

لاک پشت:152سال                       زنبورعسل:1سال

فیل آسیایی:78سال                      پشه:6ماه

طوطی:73سال                             مگس:4ماه

کلاغ:بیش از100سال                      پروانه:3ماه

خرس:50سال                                روباه واسب:50سال

 

 


واحدهای شمارش

واحدشمارش انسان وشتر:نفر

واحدشمارش کفش وجوراب:جفت

واحدشمارش سیگار:نخ

واحدشمارش صابون:قالب

واحدشمارش تخم مرغ:دانه

واحدشمارش گواهینامه: فقره

واحدشمارش دروپنجره :عدد

واحدشمارش مغازه،خانه،باغ: باب

واحدشمارش درخت: اصله

واحدشمارش پتو وفرش: تخته

واحدشمارش پارچه: توپ

واحدشمارش تفنگ: قبضه

واحدشمارش کاغذ: بند

واحدشمارش کتاب و مجله: جلد

واحدشمارش هواپیما وکشتی: فروند

 واحدشمارش سگ وپلنگ: قلاده

 واحدشمارش گل و آهن آلات: شاخه

واحدشمارش چک بانکی: فقره

واحدشمارش گوسفندوگاو: راس

واحدشمارش نان: قرص

  • حسین توکلی































  • حسین توکلی

 

با آرزوی تعجیل در ظهور مصلح کل ، آخرین ذخیره الهی حضرت بقیه الله الاعظم ( ارواحنا فداه ) بدینوسیله اسامی برگزیدگان مسابقات نگین آفرینش که به قید قرعه انتخاب شده اند ، بشرح زیر اعلام می گردد:

 

 

اسامی برگزیدگان مسابقه شماره 15

 

1- محمدحسین شیردل - دبیرستان 15 خرداد دشتغران

2- حسین آزاد - دبیرستان شهید آیت

3- امین غلامی - دبیرستان شهید چمران

4- ابوالفضل احسان بخش - دبیرستان ارشاد

5- محمدرضا قاسمی - دبیرستان شهید فاضل

6- یاسمین رجب پور - دبیرستان حضرت فاطمه (س)

7- حانیه نظریان ثانی - دبیرستان 15 خرداد امیرالمومنین

8- محبوبه فراتی - دبیرستان آزادگان

9- طاهره احمدیان - دبیرستان فارابی

10- زهرا ربیعی - دبیرستان امام رضا (ع)

11- سها سهرابی - دبیرستان کوثر

 

 

 

 

اسامی برگزیدگان مسابقه شماره 14

 

1- علیرضا چوپانی - دبیرستان حضرت رسول اکرم (ص)

2- علی اکبری - دبیرستان شهید فاضل

3- احمدرضا مهدیزاده - دبیرستان 15 خرداد دشتغران

4- ملیکا عابدی - دبیرستان فارابی

5- فاطمه جعفری - دبیرستان پنجم اردیبهشت

 

 

اسامی برگزیدگان مسابقه شماره 13

 

1- دانیال نوروزی - دبیرستان فردوسی

2- محمدعلی فرح نیا - دبیرستان شهید چمران

3- سجاد براتی - دبیرستان شهید آیت

4- زکیه بدیعی - دبیرستان فارابی

 

 

 

اسامی برگزیدگان مسابقه شماره 12

 

1- علیرضا رحیمی - دبیرستان صدرا

2- محمد شعبان زاده - دبیرستان شهید چمران

3- سجاد مهدیزاده - دبیرستان 15 خرداد دشتغران

4- زهرا جهانبختی - دبیرستان پنجم اردیبهشت

5- فاطمه بهزادی پور - دبیرستان فارابی

 

 

 

اسامی برگزیدگان مسابقه شماره 11

 

1- امیرحسین عباسیان - دبیرستان شهید چمران

2- حمیدرضا نظریان - دبیرستان حضرت رسول اکرم (ص)

3- علی میرزایی - دبیرستان شهید صدوقی

4- عالمه شفاهی - دبیرستان فارابی

5- آیدا توفیقی - دبیرستان خاتم الانبیاء (ص)

 

 

 

 

اسامی برگزیدگان مسابقه شماره 10

 

1- مجتبی بالوآب - دبیرستان شهید رجایی 

2- امیررضا محمدی - دبیرستان شهید نواب صفوی

3- محمد مرادیان - دبیرستان 15 خرداد دشتغران

4- کیمیا چوبداری - دبیرستان حضرت سمیه (س)

5- زینب محمدیان - دبیرستان بهبهانی

 

 

 

اسامی برگزیدگان مسابقه شماره 9

 

1- ابوالفضل رمضانیان - دبیرستان 15 خرداد دشتغران

2- سبحان براتی - دبیرستان شهید آیت

3- جواد نخعی - دبیرستان شهید چمران

4- آیدا محمدنژاد - دبیرستان حضرت فاطمه (س)

5- زهرا باقری - هنرستان امام رضا (ع)

 

 

 

اسامی برگزیدگان مسابقه شماره 8

 

1- محمدرضا احمدزاده  - دبیرستان آیت الله طالقانی

2- مجتبی بالوآب - دبیرستان شهید رجایی

3- ذکیه قیصری - دبیرستان کوثر

4- مرضیه علیزاده مقدم  - هنرستان آیت الله العظمی خامنه ای

5- زهرا نجفی - دبیرستان حضرت فاطمه (س)

 

 

 

اسامی برگزیدگان مسابقه شماره 7

 

1- حسین ذبیحی نژاد - دبیرستان حضرت رسول اکرم (ص)

2-محمدجوادرجبی - دبیرستان شهید آیت

3- امیرعباس چوبداری - هنرستان فنی امام خمینی (ره)

4- امیر رضا چوبداری - دبیرستان شهید نواب صفوی

5- کیمیا عصاری - هنرستان امام رضا (ع)

 

 

 

اسامی برگزیدگان مسابقه شماره 6

 

1- مرتضی یاری -هنرستان فنی امام خمینی (ره)

2- صالح یعقوبی - دبیرستان شهید آیت

3- نفیسه شریفی - دبیرستان بهبهانی

4- عاطفه بخشی - دبیرستان خاتم الانبیاء(ص)

5- رعنا کربلایی - دبیرستان آزادگان

 

 

اسامی برگزیدگان مسابقه شماره 5

 

1- علی طالبی مقدم -هنرستان فنی امام خمینی (ره)

2- محسن بالوآب - دبیرستان صدرا

3- فاطمه زهرا غلامی - دبیرستان سمیه

4- زینب کمالیان - دبیرستان حضرت معصومه (س)

5- فاطمه بخشی - دبیرستان شهید باهنر

 

 

اسامی برگزیدگان مسابقه شماره 4

 

1- حکیمه اسماعیل زادگان -دبیرستان فارابی

2- انسیه راسخی - دبیرستان 15 خرداد امیرالمؤمنین (ع)

3- زهرا آزاد - دبیرستان خاتم الانبیاء (ص)

4- زینب غلامی - دبیرستان آزادگان

5- امین گلشنی - دبیرستان شهید آیت

 

 

 

اسامی برگزیدگان مسابقه شماره 3

 

1- حسین جمشیدی مقدم - دبیرستان شهید چمران

2- علی احمدی - دبیرستان پیام دانش

3-امیرحسن عبدالهی - دبیرستان ارشاد

4-فاطمه خبازی - دبیرستان حضرت فاطمه (س)

5- فائزه عبدالهی - دبیرستان کوثر

 

 

اسامی برگزیدگان مسابقه شماره 2

 

1- ابوالفضل غلامی - دبیرستان شهید چمران

2- فاطمه عباسی - دبیرستان کوثر

3- سمیه سادات بدیعی - دبیرستان فارابی

4- مریم عراقی - دبیرستان پنجم اردیبهشت

5- فاطمه لعل - دبیرستان حضرت فاطمه(س)

 

 

 

اسامی برگزیدگان مسابقه شماره 1

 

1- ایمان مرادی - دبیرستان آیت الله طالقانی

2- حسین عباسی خواجه - دبیرستان شهید چمران

3- سعیده صالح نیا - دبیرستان آسیه

4- اعظم کبوتریان - دبیرستان 15 خرداد امیرالمؤمنین (ع)

5- زهرا کیان پور - دبیرستان کوثر

 

 

 

 

اسامی برگزیدگان مسابقه شماره 14

 

1- علیرضا محمدگلی - دبیرستان فردوسی

2- رضا قربانی - دبیرستان شریعتی

3- ابوالفضل پروانه - هنرستان فنی امام خمینی (ره)

4- زهرا گله زاده - دبیرستان سمیه

5- فاطمه بخشی زاده - دبیرستان دخترانه ارشاد

 

 

اسامی برگزیدگان مسابقه شماره 13

1- امیرحسین طاهری - دبیرستان 15 خرداد دشتغران

2- محمدجواد مقداری - هنرستان فنی امام خمینی (ره)

3- حمیدرضا نظریان - دبیرستان حضرت رسول اکرم (ص)

4- امیرحسین مریدا - دبیرستان فردوسی

5- فاطمه محمدی - دبیرستان حضرت فاطمه (س)

 

 

اسامی برگزیدگان مسابقه شماره 12

1- علی طالبی مقدم - دبیرستان پسرانه ارشاد

2- احمدرضا باقری - هنرستان فنی امام خمینی (ره)

3- علی اکبری - دبیرستان شهید قوسیان

4- مهلا رضائی - دبیرستان دخترانه ارشاد

5- زینب پیروزرام - دبیرستان پنجم اردیبهشت

 

 

اسامی برگزیدگان مسابقه شماره 11

1- ام البنین با وفا - دبیرستان آزادگان

2- فرزانه اسماعیلی - دبیرستان بهبهانی

3- امیررضا مهدیزاده - دبیرستان 15 خرداد دشتغران

4- ابوالفضل فضلی - دبیرستان حاج رمضان حسینی

5- فرهاد پور فتاح - دبیرستان شهید بهشتی دیهوک

 



 

اسامی برگزیدگان مسابقه شماره 10

1- طاهره بهروزی - دبیرستان امام رضا (ع)

2- فاطمه رجبی - دبیرستان آزادگان

3- امین شعبان زاده - دبیرستان شهید چمران

4- امیرسجاد زیتونی - دبیرستان حضرت رسول اکرم (ص)

5- محسن بالوآب - دبیرستان صدرا

 

 

 

 

 

اسامی برگزیدگان مسابقه شماره 9

1- معصومه صفری - دبیرستان آزادگان

2- زهرا قصاب زاده - دبیرستان امام رضا (ع)

3- فاطمه نوروزی - دبیرستان سمیه

4- امیررضا قاسم زاده - دبیرستان پسرانه ارشاد

5- یوسف رحیمی - هنرستان فنی امام خمینی (ره)

 

 

 

اسامی برگزیدگان مسابقه شماره 8

1- مرضیه بدرام - دبیرستان دخترانه 15 خرداد امیرالمومنین (ع)

2- مریم اسماعیل زاده ثانی - هنرستان آیت الله العظمی خامنه ای

3- زینب کاظمی - دبیرستان پنجم اردیبهشت

4- مریم علیزاده - دبیرستان علم و تقوا

5- علیرضا رحیمی - دبیرستان صدرا

 

 


اسامی برگزیدگان مسابقه شماره 7

1- علیرضا ابراهیم زاده - دبیرستان 15 خرداد دشتغران

2- محمد عباسی اول - دبیرستان حضرت رسول اکرم (ص)

3- صالح یعقوبی - دبیرستان شهید آیت

4- معصومه فرقانی مقدم - امام رضا (ع)

5-زهرا بندگی - دبیرستان کوثر

 

 

اسامی برگزیدگان مسابقه شماره 6

1- فاطمه قلی زاده - دبیرستان آزادگان

2- فاطمه عباسی - دبیرستان امام رضا (ع)

3- محمد مالک - دبیرستان حضرت رسول اکرم (ص)

4- امیررضا محمدی- دبیرستان شهید نواب صفوی

5- مهدی علیزاده - دبیرستان شهید آیت

 

 

 

 

اسامی برگزیدگان مسابقه شماره 5

1- زینب طالبی مقدم - دبیرستان امام رضا (ع)

2- نجمه سادات هاشمی محترم - دبیرستان آزادگان

3- زهرا کفاش سلیقه - دبیرستان فارابی

4- فاطمه جعفری - دبیرستان حضرت فاطمه (س)

5- علی اکبرزاده - دبیرستان شهید بهشتی دیهوک

 

 


اسامی برگزیدگان مسابقه شماره 4

1- مریم هادیان - دبیرستان نمونه دولتی پنجم اریبهشت

2- علی حسینی - دبیرستان شهید نواب صفوی

3- اسماء اعراب شیبانی - دبیرستان سید هاشم بهبهانی

4- سها سهرابی - دبیرستان کوثر

5- فاطمه سالاری کامرود - دبیرستان حاج رمضان حسینی

 

 

 

 


اسامی برگزیدگان مسابقه شماره 3

1- نسرین مرادیان - دبیرستان شهید قاضی زاده

2- سینا زرگران مقدم - دبیرستان آیت الله طالقانی

3- عاطفه بخشی - دبیرستان خاتم الانبیاء

4- مرضیه علیزاده مقدم - هنرستان آیت الله العظمی خامنه ای

5- مریم یوسف زاده مقدم - دبیرستان حاج رمضان حسینی

 

 


اسامی برگزیدگان مسابقه شماره 2

1- علیرضا نظری مقدم - دبیرستان شهید صدوقی

2- علیرضا توتونچی - دبیرستان فردوسی

3- مهدی الله زاده - دبیرستان شهید آیت

4- احمدرضا مهدی زاده - 15 خرداد دشتغران

5- علی حسین زاده - هنرستان فنی امام (ره)

6- فاطمه منفرد - دبیرستان بهبهانی

7- فاطمه کبوتریان - دبیرستان کوثر

8- سعیده - صالح نیا - دبیرستان آسیه

9- نادیا نادی - دبیرستان 15 خرداد امیرالمومنین(ع)

10- نگار اکبری - دبیرستان سمیه

 

 

 

اسامی برگزیدگان مسابقه شماره 1

1- زهرا جهانبختی - دبیرستان حضرت فاطمه (س)

2- نیما مهدیزاده - دبیرستان فردوسی

3- محدثه رضایی - دبیرستان 15 خرداد امیرالمؤمنین

4- شهاب الدین توکلی - دبیرستان حضرت رسول اکرم (ص)

5- یاسمن ناظمی - دبیرستان فارابی

6- حمیدرضا رحیمی - دبیرستان شهید نواب صفوی

7- فاطمه سادات رضوی ثانی - دبیرستان خاتم الانبیاء (ص)

8- احمدرضا اکبریان - دبیرستان آیت الله طالقانی

9- زهرا سنگچولی - دبیرستان امام رضا (ع)

10- سیدعلیرضا سجادی - دبیرستان شهید بهشتی دیهوک

 

 

 

 

  • حسین توکلی