چون ماه مبارک رمضان فرا می رسید، رنگ رخسار رسول خدا (صلی الله علیه واله) تغییر می کرد، و نماز خواندنش زیاد می شد، و در دعا و درخواست از حق تعالى بسیار زارى و تضرع می کرد، و از خدا ترسان بود .
ماه مبارک رمضان و گرفتن روزه در این ماه پر فضیلت، دارای آداب و شرایطی است که در این فرصت به برخی از آنها اشاره می شود.
1 رۆیت هلال ماه
یکی از آداب ماه مبارک رمضان دیدن هلال این ماه شریف است. در کتاب «سنن النبی» به نقل از «تهذیب» شیخ طوسی (ره) ذکر شده است: آنچه از سنت رسول خدا (صلی الله علیه واله) ثابت شده، این است که آن حضرت خود، متصدى رۆیت هلال ماه مبارک رمضان می شد.[1]
2 افطار و سحری خوردن
خوردن افطار و سحری از سنت های ماه مبارک رمضان محسوب شده، تا جایی که در شریعت اسلام از «صوم وصال»؛ یعنی روزه ای که بدون خوردن افطار و سحری به روزه روز بعد متصل شود، نهی شده است.
شیخ مفید در کتاب مقنعه می فرماید: از آل محمد (علیهم السلام) روایت شده است که «سحرى» خوردن مستحب است ولو با یک شربت از آب. سپس می فرماید: روایت شده که بهترین غذاى سحر «خرما» و «قاووت» است؛ زیرا رسول خدا در «سحرها» از آن میل می کرد.[2]
در کتاب سنن النبى (صلی الله علیه وآله) روایاتی در سیره پیامبر اکرم (صلی الله علیه وآله) در باب افطار و سحری ذکر شده است که آن حضرت (صلی الله علیه وآله) وقتى می خواست افطار کند، با حلوا، شیرینى، رطب، خرما، شیر، نان خیس شده و … افطار می کرد و اگر هیچ کدام نبود با آب خنک افطار می نمود.[3]
نکته مهم در تناول افطار و سحری، حلال بودن آن است. در تفسیر روح البیان از بعضی از بزرگان نقل شده است که: “افطار بر لقمه حلال در نزد من از قیام شب و روز محبوب تر است و حرام است بر خورشید توحید که بر قلب بنده ای بتابد که در اندرونش لقمه حرام جای گرفته است. پس بر روزه دار لازم است که از غذای حرام اجتناب نماید؛ زیرا آن سمّ مهلک دین و سنت است”.[4]
شیخ مفید در کتاب مقنعه می فرماید: از آل محمد (علیهم السلام) روایت شده است که «سحرى» خوردن مستحب است و لو با یک شربت از آب. سپس می فرماید: روایت شده که بهترین غذاى سحر «خرما» و «قاووت» است؛ زیرا رسول خدا در «سحرها» از آن میل می کرد
3 کثرت نماز، دعا، استغفار و صدقه
کثرت نماز، دعا، استغفار، قرآن و صدقه از دیگر آداب این ماه مبارک است. در سنن النبی آمده است:
سید بن طاوس در کتاب «اقبال» از جزء دوم تاریخ نیشابورى روایتى نقل می کند که: چون ماه مبارک رمضان فرا می رسید، رنگ رخسار رسول خدا (صلی الله علیه واله) تغییر می کرد، و نماز خواندنش زیاد می شد، و در دعا و درخواست از حق تعالى بسیار زارى و تضرع می کرد، و از خدا ترسان بود.[5]
در کتاب «فقیه» روایت شده است: رسول خدا وقتى که ماه رمضان فرا می رسید، تمامى اسیران را، آزاد می کرد و به هر سائلى چیزى می داد.[6]
در کتاب کشف الاسرار آمده است: مصطفى (صلی الله علیه واله) گفت: «من صام رمضان و قامه ایمانا و احتسابا غفر له ما تقدّم من ذنبه» گفت: هر که ماه رمضان روزه دارد و اندر شب وى قیام آرد، چنان که روزه فریضه داند و قیام سنّت، خداى عز و جل گناه گذشته وى بیامرزد.[7]
در خطبه شعبانیه آمده است: … در وقت نماز دست به دعا بردارید که بهترین ساعتها است، خدا در آن نظر لطف به بندگان خود دارد به مناجات آنها پاسخ دهد و فریاد آنها را لبیک گوید و درخواست آنها را بدهد و دعاى آنها را مستجاب کند. ای مردم نفس شما در گرو کردار شما است، آن را به استغفار رها کنید. دوش شما از گناهان شما بار سنگینى دارد به طول سجود آن را سبک کنید و بدانید که خداى تعالى به عزت خود قسم خورده که نمازخوانان و ساجدان را عذاب نکند و آنها را روز قیامت به هراس دوزخ نیندازد … هر که یک آیه قرآن در آن بخواند چون کسى باشد که در ماه هاى دیگر یک ختم قرآن بخواند… .[8]
4 روزه اعضا و جوارح بیرونی و درونی
در بین آداب روزه، مهم ترین آن روزه اعضا و جوارح بیرونی و درونی است. در تفسیر جامع به نقل از کافى، فقیه و تهذیب، از محمد بن مسلم روایت شده است که حضرت امام جعفر صادق (علیه السلام) به من فرمود: زمانى که روزه هستى، پس باید گوش، چشم، زبان، دست و پا و پوست بدن تو روزه دار باشد… .[9]
در کتاب کشف الاسرار آمده است: مصطفى (صلی الله علیه واله) گفت: «من صام رمضان و قامه ایمانا و احتسابا غفر له ما تقدّم من ذنبه» گفت: هر که ماه رمضان روزه دارد و اندر شب وى قیام آرد، چنان که روزه فریضه داند و قیام سنّت، خداى عز و جل گناه گذشته وى بیامرزد
امام صادق(علیه السلام) فرمود: روزه گرفتن، تنها به خویشتن دارى از نوشیدن و خوردن نیست. مریم مادر عیسى گفت: «من نذر کردهام که براى خداى رحمان روزه باشم» یعنى، جز به ستایش خداى رحمان، دهان خود را باز نکنم.
اگر روزه گرفتید، زبان خود را حفظ کنید. چشم خود را فرو بخوابانید. نزاع مکنید. حسد مورزید. رسول خدا شنید که یکى از بانوانش با دهان روزه خادم خود را دشنام می دهد. فرمود تا برایش خوراکى حاضر کنند و بعد به آن خانم گفت: میل کنید. خانم گفت: من روزه دارم. رسول خدا صلی الله علیه و آله به او گفت: «چه گونه روزهاى که خادم خود را دشنام می دهى؟ روزه گرفتن فقط با دهان بستن از خوراک و آب نیست». امام فرمود: هر گاه روزه گرفتى و دهان خود را از نوشیدنى و خوردنى بستى، باید گوش و چشم تو نیز از حرام و ناشایسته بسته شود: بحث و جدل مکن. خادمت را با نیش زبان آزار مده. آرامش و وقارى که ویژه روزه دارى است، از دست مده. مبادا روز روزه ات مانند روزهاى دیگر باشد.[10]
5 اهتمام ویژه به دهه آخر ماه مبارک رمضان
دهه آخر ماه مبارک رمضان، از ویژگی های خاصی برخوردار است. دو شب مهم قدر در آن قرار گرفته است، همچنین طبق سنت پیامبر (صلی الله علیه وآله)، دهه اعتکاف محسوب می شود.
در کتاب «دعائم» از امیرالمؤمنین على (علیه السلام) روایت شده است: رسول خدا دهه آخر ماه مبارک رمضان رختخواب خود را جمع می کرد، و کمرش را براى عبادت محکم می بست. و چون شب بیست و سوم فرا می رسید، أهل بیت خود را بیدار نگه می داشت. و به صورت هر کدام که خواب بر او غلبه می کرد آب می زد که خوابش نگیرد. همین طور حضرت زهرا (سلام الله علیها)، هیچ یک از أهل خانه خود را نمی گذاشت که در آن شب بخوابند، و براى این که خوابشان نبرد، غذاى کمترى به آنان می داد و از روز، خود را براى شب زنده دارى آماده می کرد و می فرمود: محروم است کسى است که از خیر این شب بی بهره بماند.[11]
پی نوشت ها:
[1] طباطبائی، محمد حسین، سنن النبی (صلی الله علیه واله)، فقهی، محمدهادی، ص 302،ح 343، کتاب فروشى اسلامیه ،تهران، چاپ هفتم، 1378ش.
[2]. همان، ص 295، ح 333.
[3] همان، ص 294- 301.
[4]آلوسی، تفسیر روح البیان، ج 1،ص 296 قال ابو سلیمان الدارانی قدس سره لأن أصوم النهار و أفطر اللیل على لقمة حلال أحب الى من قیام اللیل و النهار و حرام على شمس التوحید ان تحل قلب عبد فی جوفه لقمة حرام و لا سیما فی وقت الصیام فلیجتنب الصائم أکل الحرام فانه سم مهلک للدین و السنة.
[5] طباطبایی، محمدحسین، سنن النبی، ص 300، ح 336.
[6] همان، ص 296، ح 335.
[7] میبدی، کشف الأسرار و عدة الأبرار، ج 1، ص 488 و 489.
[8] شیخ صدوق، امالى، کمرهاى، ص 94 و 95.
[9] بروجردی،سید محمد ابراهیم، تفسیر جامع، ج 1، ص 300، انتشارات صدر، تهران، چاپ ششم، 1366ش.
[10] بهبودی، محمد باقر، گزیده کافى، ج 3، ص 134و 136، انتشارات علمی و فرهنگی، تهران، چاپ اول، 1363ش.
[11] طباطبائی، محمد حسین، همان، ص 296، ح 336
منبع : تبیان