یکی از مراقبت های مهم در این ماه [رجب] به یاد داشتن حدیث «ملک داعی»
میباشد که از پیامبر (صلّی اللّه علیه و آله و سلّم) روایت شده که فرمود:
«خدای متعال در آسمان هفتم فرشتهای را قرار داده است که «داعی» گفته
میشود. هنگامی که ماه رجب آمد، این فرشته در هر شب این ماه تا صبح
میگوید: خوشا به حال تسبیحکنندگان خدا، خوشا به حال فرمانبرداران خدا.
خدای متعال میفرماید: همنشین کسی هستم که با من همنشینی کند، فرمانبردار
کسی هستم که فرمانبردارم باشد و بخشنده خواهان بخشایش هستم. ماه ماه من،
بنده بندة من و رحمت رحمت من است. هر کسی در این ماه مرا بخواند او را
اجابت میکنم و هر کس از من بخواهد به او میدهم و هر کس از من هدایت
بخواهد او را هدایت میکنم. این ماه را رشتهای بین خود و بندگانم قرار
دادم که هر کس آن را بگیرد به من میرسد».
افسوس از کوتاهی ما در طاعت
خدا کجایند شکرگزاران کجایند تلاشگران آیا عاقلان توان فهم حق این ندای
آسمانی را دارند چرا جوابی نمیشنوم کجایند عارفانی که میدانند کسی توان
شکر این نعمت را ندارد کجایند کسانی که اقرار به کوتاهی و عجز دارند که در
جواب این منادی آسمانی بگویند: اجابت کرده و یاریت میکنیم درود و سلام بر
تو ای منادی خدای زیبا و جلیل، شاه شاهان، مهربانترین مهربانان، خدای
بردبار و کریم، رفیق دلسوز، صاحب عفو بزرگ، تبدیل کننده بدیهای انسان به
خوبیها اینان بندگانی گناهکار و طغیانگر، پست و اسیر شهوتها و غفلتها
میباشند.
ای فرستاده بزرگ خدا مردگان بظاهر زنده را صدا میکنی کسانی
که قلبهایشان مرده و عقلهایشان جدا و روحهایشان فاسد شده چرا مردگان را صدا
میزنی کسانی که صدای تو سودی به آنان نمیرساند، مگر اینکه با ندای تو
قلبها زنده شده، عقلها بازگشته و روحها بیدار شود و درباره ارزش و بهای
گران این ندای آسمانی و بزرگی پروردگار و پستی نفس و سختی آزمایش و بدی حال
خود بیندیشند. آنان شایسته راندن و دور نمودن و لعنت و عذاب هستند، ولی
وسعت رحمت پروردگار باعث این دعوت بزرگ شده است، آن هم با این زبان و بیان
لطیفی که بالاتر از تصور انسان و خواسته و آرزوی اوست. اکنون با واسطه قرار
دادن این ندای آسمانی و لطف بزرگ از خدا میخواهیم ما را موفق به اجابت
این دعوت و کرامت بزرگ بدارد.
ای وعده دهنده سعادت با خوشآمد گویی و
کمال میل و جانفشانی ندای تو را اجابت میکنیم؛ زیرا ما را به تسبیح کردن
مالک کریم خود توجه دادی و ما را ترغیب به اطاعت از مولای مهربان خود کردی و
ما را به کرامت پروردگار رساندی. ای منادی زبان حال افراد پست پاسخت
میدهند که ما را بهرهمند ساخته و بزرگ داشتی و دعوت به بزرگترین سعادتها
نمودی. پستی و فساد و کوچکی ما کجا و تسبیح و تمجید خدایمان کجا خاک کجا و
خدای خدایان کجا آلوده به پلیدیها کجا و مجلس پاکان کجا و اسیر در زنجیر
کجا و منزل آزادگان کجا؟ ولی لطف پروردگار باعث شده تا به ما اجازه تسبیح
خود را بدهد. و حکمت او ما را مشرّف به این تکلیف کرده است. چه رسوایی
بزرگی اگر بعد از این بخشش بزرگ در تسبیح او کوتاهی و در فرمانبرداری او
سستی کنیم چه آقای کریمی و چه بندههای پستی، چه خدای بردبار و چه بندگان
کم عقلی!
با گوش دل شنیدیم آنچه را از پروردگار به ما رساندی که «من
همنشین کسی هستم که با من همنشینی کند» در حالی که بزرگی این ابلاغ هر
زبانی را در عالم امکان و در تکلیف جواب آن، لال کرده و عاقلان از زیبایی
این کرامت متحیر شدند. اگر هر کدام از مشرفشدگان به این خطاب دارای بدن
تمام جهانیان و روحهای تمام صاحبان روح بودند و تمام آن را در جواب و برای
بزرگداشت این خطاب فدا میکردند، چیزی از حقوق آن را ادا نکرده و شکر حتی
جزیی از آن را نمیتوانستند بجا آورند.
پس چرا انسان بیکاره پست از
اجابت این دعوت غفلت میکند و در استفاده از این منزلت و مقام بزرگ کوتاهی
میکند و به این هم بسنده ننموده و بجای تمجید و تسبیح خدا، کسی را تمجید
میکند که تمجیدش مستوجب آتش بوده، و به جای همراهی با فرشتههای نزدیک خدا
و پیامبران، در مجلسی که پروردگار جهانیان حضور دارد، به قرین شدن با
جنها و شیطانها در میان طبقات جهنم راضی میشود.
عجیبتر از این
دیدهای دیدهای که خالق مخلوق را برای همنشین خود بخواند ولی مخلوق اجابت
نکند و در حالی که آقا مناجات بنده و انس او را دوست دارد، بنده از قبول
عنایت او خودداری کند پس با تأسف و اعتراف به غفلتهای خود و با ناچاری جواب
میگوییم: بله، ای پروردگار و آقا و ای مالک و مولا اگر توفیق تو نصیب ما
شده و در این دعوت عنایت تو شامل حال ما شود و با این دعوت ما را به کرامت
برسانی ـ چنانچه از کرم تو جز این انتظار نمیرود و از کمال بخشش تو جز
این انتظاری نیست ـ چه سعادت بزرگی که در این صورت به بالاتر از آرزوی
خود میرسیم. ولی وای بر ما اگر جز این باشد در این حالت چه کنیم با این
تیره روزی و مجازات دوری از رحمت حق پس میگوییم: و هیچ خدایی جز تو نیست.
تو
را تسبیح و تمجید میکنیم. ماییم ستمگران. خدایا به خود ستم کردیم و اگر
ما را نبخشی و به ما رحم نکنی از زیانکاران خواهیم بود. بلکه به ناچاری
بیشتر جسارت کرده، ذلت و پستی خود را آشکار نموده، با قسمهای بزرگی نیز آن
را تأکید کرده و عرض میکنیم: قسم به عزت و جلالت ای پروردگار ما!
حتماً
از دستورات تو سرپیچی، خود را هلاک کرده و بر تو میشوریم و فاسد میشویم،
اگر با توفیق خود ما را نگهداری نکنی و با عنایت خود بر ما خوبی نکنی.
زیرا توان و نیرویی نیست مگر با یاری تو.
پس از این با توفیق تو بیشتر
گفته و با یاری تو در خواستن خود پافشاری میکنیم و به جناب قدس تو که نه،
بلکه به حضرت رحمت و لطفت بخاطر جلب عطوفت آقای خود و نازل شدن رحمت
پروردگار خود عرضه میداریم: ای کریمترین کریمان و ای بخشندهترین
بخشندگان ای کسی که خود را لطف نامیده است این منادی ما را در این ماه بزرگ
به کرم تو دعوت و به لطف و رحمتت اشاره و بزرگواری و بزرگداشت تو را برای
ما گفت (ماه ماه من است و بنده بنده من و رحمت رحمت من) بنابراین با این
دعوت ما میهمانان دعوت شده تو و درماندگان درگاهت گردیدیم.
و تو کسی
هستی که دوست نداری میهماندار از میهمان خود پذیرایی نکند، گرچه میهمان بر
اثر عدم پذیرایی از بین نرود و میهماندار از کسانی باشد که پذیرایی دارایی
او را کم کند. و اگر از ما پذیرایی نکنی، در پناه تو گرسنه مانده و از بین
میرویم در حالی که پذیرایی و احسان دارائیت را بیشتر میکند. ای کسی که
نیکوکاری چیزی از او کم نکرده و محروم نمودن چیزی به او اضافه نمیکند ما
را بخاطر بدیمان مجازات مکن.
کسی هستی که بهای بیشتری به من دادی و به
کسانی که مهمان نبوده ولی مضطر باشند، وعده اجابت دادی و در کتابت وعده بر
طرف کردن گرفتاری آنان را دادی و اکنون ای پروردگار ما محتاج بخشایش تو و
نجات از مجازات دردناکت میباشیم و هیچ نیاز و اضطراری بالاتر از این
اضطرار نیست. پس کجاست اجابت و بر طرف کردن گرفتاری ای بخشاینده دست ما را
بگیر و از ورطه هلاکت شدگان و سقوط زیانکاران نجات ده. و چنانچه ماه، ماه
تو، بنده، بنده تو و رحمت رحمت تو است، دست زدن و گرفتن طناب نجات تو نیز
تنها با توفیقی از جانب تو میسر است. زیرا تمام خیرها از تو بوده و در غیر
تو یافت نمیشود. از کجا به خیر برسیم در حالی که خیری یافت نمیشود مگر از
ناحیه تو و چگونه نجات پیدا کنیم در حالی که کسی نمیتواند نجات یابد مگر
با کمک تو.
ای کریم! اگر عدل تو ما را اجابت نموده ولی ترازوی حکمتت ما
را رد کند و بگوید: فضل و بخشش بر شما خلاف حکمت و موفق نمودن شما خلاف
عدالت در قضاوت است زیرا سزاوار فضل و بخشش نبوده و خوبی به شما کار درستی
نیست بخاطر این که گناهان روی شما را سیاه و غفلت از یاد من قلوب شما را
تیره و دوستی دنیا نفس و عقل شما را مریض کرده و رحمت من گرچه شامل هر چیزی
هست ولی مگر سخنم را در کتابم نشنیدید که: رحمتم را برای متقین قرار
میدهم. [1] و من گرچه ارحم الراحمین و بخشنده مهربانی هستم ولی مجازاتم
نیز سخت و شدید است و اگر حکمتم در میان آفریدگانم نبود.
که اهل عدل و
فضل را از دیگران جدا نمایم در کجا زیبایی و بزرگی من به روشنی آشکار
میشد، ما نیز در جواب قضاوت حکمتت با آموزش و یاری تو میگوییم: شکی نیست
که سزاوار فضل و بخشایش تو نیستم اما ای کریم اگر سزاوار فضل بودن شرط
بهرهمندی از فضل تو بود هیچگاه فضل تو در جهان آشکار نمیشد. زیرا غیر تو
بجز از جانب تو نه خیری دارد و نه سزاوار چیزی است سزاواری فضل تو نیز فضلی
است از جانب تو و امکان ندارد فضل از سزاوار فضل بودن بوجود آید. و در
مورد سیاهی چهره و تیرگی قلبهایمان نیز به همین صورت جواب میدهیم زیرا
تمامی نورها در تو و از جانب تو است.
بنابراین اگر ما را نورانی نکنی
چگونه نورانی شویم و اگر ذرّهای از نور و روشنی خود را به ما عنایت فرمایی
و ما را با دادن ذرهای از زندگی خود، بزرگ بداری ما را زندگی و شفا داده و
کامل و نورانی خواهی نمود. و آیه قرآن (رحمت خود را برای متقین قرار
میدهم)[2] نیز با امیدواری و آرزوها و دعای ما منافاتی ندارد. زیرا ما نیز
توقع داریم از فضل خود به ما تقوا عنایت فرمایی. چنانچه به متقین عطا
فرمودی و سپس رحمتت را نصیب ما سازی.
وانگهی این فرمایش تو فقط تصریح
میکند که رحمت خود را برای افراد با تقوا قرار دادهای و نفرمودهای که
غیر آنها را از رحمت خود بهرهمند نمیسازی. و در جواب این که اگر اهل فضل و
عدل را از دیگران جدا نکنم، زیبایی و بزرگیم در کجا بروشنی جلوه میکنند،
میگوییم برای آشکار شدن بزرگی، عدل و مجازات تو کافی است ستیزهگران و
کسانی را که از روی تکبر تو را عبادت نمیکنند، مجازات نمایی و با عدلت با
آنان رفتار نمایی تا بزرگی و عدل تو بخوبی آشکار شود، و غیر از من افرادی
داری که آنان را مجازات نمایی ولی من کسی را بجز تو ندارم که به من رحم
کند. اقرار کنندگان به آنچه میخواهی و گدایان و دعا کنندگان و امیدواران و
اهل ترس و حیای از تو کجا و آشکار شدن بزرگیت کجا؟
بخصوص که، اگر چه
گناهکاریم ولی به اولیا و دوستان فرمانبردارت متوسل میشویم و رویمان گرچه
سیاه است ولی با روی پاک دوستان پاکت که نزد تو درخشان است به تو توجه
میکنیم و دلهای ما گرچه تاریک است ولی از نور بندگان عارف به تو، روشنی
میگیریم. و اگر دوستی دنیا دلهای ما را مریض و عقلهای ما را نابود کرده،
ولی محبت اولیای تو آن را زنده کرده و اگر فضل تو در بندگان چنگ زننده به
دستگیره فضل و دامن کرمت آشکار میشود، چه اشکالی دارد که فضل آنان نیز در
اهل ولایت آنان که به دستگیره محبت آنان چنگ زدهاند، ظاهر شود.
و اگر
عدل تو در مورد ثبوت ولایت آنان، با ما بحث کند، گرچه معلوم نیست ولایت
آنان در ما باشد، ولی شکی نیست که دشمنان تو و دشمنان آنها فقط بخاطر ولایت
آنان با ما دشمنی میکنند. و مدت زیادی بخاطر اولیای تو ما را آزار دادند.
و همین مقدار کافی است که به دامن عفو و دستگیره فضل و کرمت و رشته
اولیایت چنگ زنیم.
بنابراین به خاطر فضل و کرمت و به خاطر مقام
اولیایت، محمد و آل او، صلواتی بیپایان بر آنان فرست، صلواتی که با آن
گناهان ما را آمرزیده عیبهای ما را اصلاح و عقل و نور ما را با آن کامل کنی
و خود و آنان را به ما بشناسانی و ما را به خودت و آنان نزدیک نمایی و
مقام ما را در همنشینی با آنان نزد خود بالا ببری، و با این صلوات از ما
خوشنود شده آنچنانکه هیچگاه از ما خشمگین نشوی تا در حالی که از تو راضی
بوده و تو نیز از ما راضی باشی بر تو وارد شویم، و ما را به آل محمد صلّی
اللّه علیه و آله و سلّم ملحق نمایی همراه با شیعیان نزدیک و اولیای گذشته
آنان در جایگاه راستی نزد پادشاه توانا ـ که در آنجا از نعمتها
بهرهمندند ـ[3] و بر محمد و آل پاک او صلوات فرست که هر چه خدا خواهد،
همان است و قدرتی جز او نیست».
از دیگر مراقبتها در این ماه این است که
سالک معنی ماه حرام را بداند تا مواظب تمام کارها و حالتها و حتی اموری که
وارد قلبش میشود باشد. و بداند که سه ماه رجب، شعبان و رمضان ماه عبادت
است. بنابراین سزاوار است طالبان علم در آن ماهها عبادت را مقدم بر تحصیل
علم نمایند، گرچه تحصیل علم نیز از برترین عبادتهاست.
پینوشتها:
[1] ـ «فَسَأَکْتُبُهَا لِلَّذِینَ یَتَّقُونَ»؛ (اعراف/ 156).
[2] ـ همان.